- مستأثر ((مُ تَ ثِ))
- منتخب، مختص، متأثر، غمگین
معنی مستأثر - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
برگزیننده، اندوهگین مستگین (مست موست غم) برگزیننده منتخب، مختص: که علوم خلق از آن قاصر است و الله بدانستن آن مستاثر، متالم متاثر غمگین
مختص، خاص
دارای وثوق و اطمینان
گرد و دایره مانند، مدور
روی گرداننده، پشت کننده
صاحب بصیرت، دارای فکر و نظر
کاری که زشت و ناروا تلقی شده
به عاریت خواهنده، عاریت گیرنده
مقابل منیر، روشنایی جوینده، روشن
باتکبر، خودخواه، بزرگ منش، گردنکش
زنهارخواهنده، پناه برنده، پناهنده
کسی که استغفار می کند، آمرزش خواهنده
کسی که با دیگری مشورت کند، مشورت کننده
کسی که یاری و نصرت بخواهد، یاری خواهنده
شادشونده از خبر خوش، شادمان، بشارت دهنده
کسی که خبری را جویا شود، خبرگیر، جویای خبر
چیزی که عاریه گرفته شده، به عاریت خواسته شده
رایزن، کسی که با او مشورت می کنند، طرف مشورت
کسی که خانه، دکان یا چیز دیگر را اجاره کند، اجاره کننده، اجاره دار، اجاره نشین
آنکه به کسی یا چیزی پشت گرمی پیدا کرده، پشت گرم، دل گرم
در تازی نیامده باژوژولی محصلی مالیات تحصیلداری: وی را بنواخت و بزرگ شغلی فرموداو را وبه مستحثی رفت و بزرگ مالی یافت
پناه جوینده و زنهار خواهنده
سلاکیده سلاک شده (سلاک اجاره) زنهار خواسته اجاره شده، امان خواسته
برانگیزاننده
یابنده ثمر
باد سار بد دماغ، گردنکش، خود خواه
بینا دل بینشور تیز بین بینادل شونده صاحب بصیرت جمع مستبصرین
مژده یافت گشاده روی دلخوش شاد شونده از خبرهای خوش، شادمان
درنگ کننده، سپس مانده پس مانده
اجاره کننده، اجاره دار سلاکیده سلاکدار سلاک نشین، مزدور زاور آنچه باجاره داده شودمورداجاره. اجاره کننده اجاره دار، خدمتکار اجیر، کسی که ضرب مسکوکات و ساختن نقده ها در بعض مواقع بوی واگذارمیشد (صفویه) : جمع مستاجرین
یاد کننده، یاد گیرنده