جدول جو
جدول جو

معنی مستأثر

مستأثر((مُ تَ ثِ))
منتخب، مختص، متأثر، غمگین
تصویری از مستأثر
تصویر مستأثر
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با مستأثر

مستاثر

مستاثر
برگزیننده، اندوهگین مستگین (مست موست غم) برگزیننده منتخب، مختص: که علوم خلق از آن قاصر است و الله بدانستن آن مستاثر، متالم متاثر غمگین
فرهنگ لغت هوشیار

مستکثر

مستکثر
نعت فاعلی از استکثار. آنکه بسیار و فراوان می خواهد. (از منتهی الارب). رجوع به استکثار شود
لغت نامه دهخدا

مستوثر

مستوثر
بسیار خواهندۀ چیزی. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، خواهندۀ زنی که فربه باشد، آماده کننده بستر را. (از اقرب الموارد). و رجوع به استیثار شود
لغت نامه دهخدا

مستنثر

مستنثر
آنکه آب را از بینی می افشاند. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، آنکه آب در بینی می کند و به قوت بیرون می کند. (از منتهی الارب) ، آنکه آب در بینی می کند. (از اقرب الموارد). آب در بینی کننده. (آنندراج). رجوع به استنثار شود
لغت نامه دهخدا