جدول جو
جدول جو

معنی مسابقه - جستجوی لغت در جدول جو

مسابقه
هماورد، پیکار
تصویری از مسابقه
تصویر مسابقه
فرهنگ واژه فارسی سره
مسابقه
با کسی پیشی گرفتن در دویدن یا در تاختن و نبرد کردن در آن
تصویری از مسابقه
تصویر مسابقه
فرهنگ لغت هوشیار
مسابقه
((مُ بَ قَ یا قِ))
بر یکدیگر پیشی گرفتن
تصویری از مسابقه
تصویر مسابقه
فرهنگ فارسی معین
مسابقه
عمل چند تن یا چند گروه برای پیشی گرفتن بر یکدیگر در ورزش یا فعالیت دیگر
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مطابقه
تصویر مطابقه
متضاد، چیزی که با دیگری مخالف باشد، ضد یکدیگر، در ادبیات در فن بدیع به کار بردن کلمات ضد یکدیگر در نظم یا نثر، تضاد، مطابقه، طباق، مقابل مترادف، در علوم ادبی ویژگی دو کلمۀ مخالف هم مانند سیاه و سفید، سرد و گرم، بلند و کوتاه، شیرین و تلخ، پاک و نا پاک و بیش و کم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متسابقه
تصویر متسابقه
مونث متاسبق جمع متسابقات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مسابقت
تصویر مسابقت
مسابقه: فصل در مسابقت و تیر انداختن، جمع مسابقات
فرهنگ لغت هوشیار
مطابقه و مطابقت در فارسی: ساچش بتایش، برابر کردن، چفسانیدن، مرو سیدن، یگانستن با هم ساختن، رو با رویی اتفاق کردن متحد شدن، مقابل کردن چیزی است بمثل آن، اتفاق اتحاد، مقابله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مطابقه
تصویر مطابقه
((مُ بِ قِ))
برابر کردن، با هم برابر کردن دو چیز، مطابقت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سابقه
تصویر سابقه
پیشینه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سابقه
تصویر سابقه
تقدم، حق پیشین، پیشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سابقه
تصویر سابقه
سابق، زمان گذشته، پیشین، پیشینه، سبقت گیرنده، پیشی گیرنده، پیش افتاده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سابقه
تصویر سابقه
((بِ قَ یا قِ))
سبقت گیرنده، پیشینه، اعمالی که در گذشته انجام شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مسابقه دادن
تصویر مسابقه دادن
دیکشنری فارسی به انگلیسی