شهرکی است آبادان به ناحیت پارس میان پسا و داراگرد. (حدود العالم ص 134). شهرکی است به ناحیت پارس اندر میان کوه، سردسیر، با هوای درست و نعمت بسیار. (حدود العالم ص 135)
شهرکی است آبادان به ناحیت پارس میان پسا و داراگرد. (حدود العالم ص 134). شهرکی است به ناحیت پارس اندر میان کوه، سردسیر، با هوای درست و نعمت بسیار. (حدود العالم ص 135)
ماه مهر، کنایه از پاییز، روز شانزدهم از هر ماه خورشیدی، در آیین زردشتی جشن باستانی که پارسیان از روز ۱۶ تا ۲۱ مهرماه برپا می کردند، برای مثال مهرگان نو درآمد بس مبارک مهرگان / فال سعد آورد و روز فرخ و بخت جوان (ازرقی - ۷۲)
ماه مهر، کنایه از پاییز، روز شانزدهم از هر ماه خورشیدی، در آیین زردشتی جشن باستانی که پارسیان از روز ۱۶ تا ۲۱ مهرماه برپا می کردند، برای مِثال مهرگان نو درآمد بس مبارک مهرگان / فال سعد آورد و روز فرخ و بخت جوان (ازرقی - ۷۲)
مصغر مغربان. ج، مغیربانات. (منتهی الارب). مصغر مغربان به معنی جای فروشدن آفتاب. (آنندراج). جای فروشدن آفتاب و مغرب. ج، مغیربانات. (ناظم الاطباء) ، وقت فروشدن خورشید. (مهذب الاسماء) : لقیته مغیربان الشمس و مغیرباناتها، او را به هنگام فروشدن خورشید دیدم. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
مصغر مَغرِبان. ج، مغیربانات. (منتهی الارب). مصغر مغربان به معنی جای فروشدن آفتاب. (آنندراج). جای فروشدن آفتاب و مغرب. ج، مغیربانات. (ناظم الاطباء) ، وقت فروشدن خورشید. (مهذب الاسماء) : لقیته مغیربان الشمس و مغیرباناتها، او را به هنگام فروشدن خورشید دیدم. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
دهی است از بخش روانسر شهرستان سنندج، واقع در 7هزارگزی خاور روانسر با 171 تن سکنه، آب آن از چشمۀ قره سو روانسر و آب برف و باران و راه آن ماشین روست، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
دهی است از بخش روانسر شهرستان سنندج، واقع در 7هزارگزی خاور روانسر با 171 تن سکنه، آب آن از چشمۀ قره سو روانسر و آب برف و باران و راه آن ماشین روست، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
دهی است از دهستان رادکان بخش حومه و ارداک شهرستان مشهد، در 102هزارگزی شمال غربی مشهد و 14هزارگزی شمال شرقی رادکان، در منطقه کوهستانی معتدل واقع و دارای 121 تن سکنه است. آبش از رودخانه، محصولش غلات و بنشن، شغل مردمش زراعت، مالداری، قالیچه بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان رادکان بخش حومه و ارداک شهرستان مشهد، در 102هزارگزی شمال غربی مشهد و 14هزارگزی شمال شرقی رادکان، در منطقه کوهستانی معتدل واقع و دارای 121 تن سکنه است. آبش از رودخانه، محصولش غلات و بنشن، شغل مردمش زراعت، مالداری، قالیچه بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
جمع واژۀ مسخره. رجوع به مسخره شود: عنصری را هزار درم دادند و مطربان و مسخرگان را سی هزار درم. (تاریخ بیهقی ص 276). زبان به قدح و طعن خلیفه دراز کردند که او دوست مطربان و مسخرگان است. (رشیدی). بفرمود تا همه مطربان و مسخرگان و هزالان... از سرای خلافت بیرون کنند. (مجمل التواریخ و القصص)
جَمعِ واژۀ مسخره. رجوع به مسخره شود: عنصری را هزار درم دادند و مطربان و مسخرگان را سی هزار درم. (تاریخ بیهقی ص 276). زبان به قدح و طعن خلیفه دراز کردند که او دوست مطربان و مسخرگان است. (رشیدی). بفرمود تا همه مطربان و مسخرگان و هزالان... از سرای خلافت بیرون کنند. (مجمل التواریخ و القصص)