نام سلسله ای از امرای عرب که بر قسمتی از عراق و نعمانیه حکومت داشتند و مشهورترین و آخرین آنان امیر سیف الدوله صدقه بن منصور بن دبیس بن علی بن مزید است که به ملک العرب شهرت داشت و در سال 501 هجری قمری در جنگی که با سلطان غیاث الدین محمد بن ملکشاه بن الب ارسلان پادشاه سلجوقی نمود کشته شد و ولایاتش ضمیمۀ قلمرو حکومت پادشاه سلجوقی گشت و ابن الخازن قصیدۀ مرثیه ای در مرگ اوگفته است. (از اخبارالدوله السلجوقیه ص 80 و 81)
نام سلسله ای از امرای عرب که بر قسمتی از عراق و نعمانیه حکومت داشتند و مشهورترین و آخرین آنان امیر سیف الدوله صدقه بن منصور بن دبیس بن علی بن مَزیَد است که به ملک العرب شهرت داشت و در سال 501 هجری قمری در جنگی که با سلطان غیاث الدین محمد بن ملکشاه بن الب ارسلان پادشاه سلجوقی نمود کشته شد و ولایاتش ضمیمۀ قلمرو حکومت پادشاه سلجوقی گشت و ابن الخازن قصیدۀ مرثیه ای در مرگ اوگفته است. (از اخبارالدوله السلجوقیه ص 80 و 81)
زحمت دادن و کارزار کردن و انبوهی نمودن و نزدیک شدن. (از منتهی الارب). فشار دادن گروهان به هم و انبوهی کردن در کارزار و نزدیک شدن. یقال جاحفه مجاحفه و جحافاً. (ناظم الاطباء). مزاحمه. (تاج المصادر بیهقی) (اقرب الموارد) ، به شمشیر و عصا فراگرفتن بعض مر بعض را. (آنندراج)
زحمت دادن و کارزار کردن و انبوهی نمودن و نزدیک شدن. (از منتهی الارب). فشار دادن گروهان به هم و انبوهی کردن در کارزار و نزدیک شدن. یقال جاحفه مجاحفه و جحافاً. (ناظم الاطباء). مزاحمه. (تاج المصادر بیهقی) (اقرب الموارد) ، به شمشیر و عصا فراگرفتن بعض مر بعض را. (آنندراج)
موضعی است میان عرفات و منی. (منتهی الارب). نام جایی به مکۀ معظمه. (آنندراج) (غیاث). جایی در مکۀ معظمه مابین عرفات و منی. (ناظم الاطباء). و رجوع به مزدلفه شود. جائی است که حاجیان در آن بیتوته کنند آنگاه که از عرفات برگردند و آن بین بطن محسر و مأزمان است و در آنجاست که بین دو نماز جمع کنند و آن مشعرالحرام است. (از معجم البلدان). و آن مشعر الحرام است که مکانی است بین منی و عرفه. (از عقدالفرید). میان منی و عرفات است و فاصله بین آن و منی چون فاصله میان مکه و منی باشد و آن نزدیک پنج میل است. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و آن را جمع گویند. (از منتهی الارب) (از معجم البلدان)
موضعی است میان عرفات و منی. (منتهی الارب). نام جایی به مکۀ معظمه. (آنندراج) (غیاث). جایی در مکۀ معظمه مابین عرفات و منی. (ناظم الاطباء). و رجوع به مزدلفه شود. جائی است که حاجیان در آن بیتوته کنند آنگاه که از عرفات برگردند و آن بین بطن محسر و مأزمان است و در آنجاست که بین دو نماز جمع کنند و آن مشعرالحرام است. (از معجم البلدان). و آن مشعر الحرام است که مکانی است بین منی و عرفه. (از عقدالفرید). میان منی و عرفات است و فاصله بین آن و منی چون فاصله میان مکه و منی باشد و آن نزدیک پنج میل است. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و آن را جمع گویند. (از منتهی الارب) (از معجم البلدان)
مزدلفه: و چون آفتاب غروب کرد حاج و خطیب از عرفات بازگشتند و یک فرسنگ بیامدندتا به مشعرالحرام و آنجا را مزدلفه گویند. (سفرنامۀ ناصرخسرو چ دبیرسیاقی ص 139). و مزدلفه در میان مکه و عرفات است و حجاج نماز شام و خفتن و صبح نیز آنجاگزارند و بطن محسر وادیی است میان منی و مزدلفه. (نزهه القلوب مقالۀ 3 ص 8 چ اروپا). و طرف غربی آن (مکه) کوه منی و کوه ثبیر و آن کوه بلند است مشرف برمنی و مزدلفه. (از نزهه القلوب مقالۀ سوم ص 2).
مزدلفه: و چون آفتاب غروب کرد حاج و خطیب از عرفات بازگشتند و یک فرسنگ بیامدندتا به مشعرالحرام و آنجا را مزدلفه گویند. (سفرنامۀ ناصرخسرو چ دبیرسیاقی ص 139). و مزدلفه در میان مکه و عرفات است و حجاج نماز شام و خفتن و صبح نیز آنجاگزارند و بطن محسر وادیی است میان منی و مزدلفه. (نزهه القلوب مقالۀ 3 ص 8 چ اروپا). و طرف غربی آن (مکه) کوه منی و کوه ثبیر و آن کوه بلند است مشرف برمنی و مزدلفه. (از نزهه القلوب مقالۀ سوم ص 2).
بهر جزیده بنگرید به زحاف، کارزار دیده، جمع مزحف، غیژگاهان خزیدن جای ها مقاتله شده (تاج العروس)، بحر یار کنی که در آن حرفی کم یا زیاده شده باشد مانند: مفاعلن از مفاعیلن و فاعلان از فاعلن: درذکر بحور قدیم و حدیث و نقش دائر و تقطیع ابیات سالم و مزاحف آن. توضیح برای فرق آن با منزحف
بهر جزیده بنگرید به زحاف، کارزار دیده، جمع مزحف، غیژگاهان خزیدن جای ها مقاتله شده (تاج العروس)، بحر یار کنی که در آن حرفی کم یا زیاده شده باشد مانند: مفاعلن از مفاعیلن و فاعلان از فاعلن: درذکر بحور قدیم و حدیث و نقش دائر و تقطیع ابیات سالم و مزاحف آن. توضیح برای فرق آن با منزحف