جدول جو
جدول جو

معنی مزمزه - جستجوی لغت در جدول جو

مزمزه
مزه کردن، چشیدن مزۀ چیزی
مزمزه کردن: چشیدن اندکی از چیزی برای دانستن مزۀ آن
تصویری از مزمزه
تصویر مزمزه
فرهنگ فارسی عمید
مزمزه
چشیدن چیزی
تصویری از مزمزه
تصویر مزمزه
فرهنگ لغت هوشیار
مزمزه
((مَ مَ زِ))
چشیدن مزه چیزی
تصویری از مزمزه
تصویر مزمزه
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مزازه
تصویر مزازه
مزازت درفارسی: افزونی
فرهنگ لغت هوشیار
زه زه گوینده ظفرین گوی: پرویز ملک چون سخن خوب شنیدی آنرا که سخن گفتی گفتیش که: هان زه پرویز گرایدون که در ایام تو بودی بودی همه الفاظ ترا جمله مزهزه. (منوچهری) توضیح دزی گوید: (تحسین کردن) زهزه مزهزه (رنگ درخشان)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مزمنه
تصویر مزمنه
مزمنه در فارسی مونث مزمن کهنه مونث مزمن. مونث مزمن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مزهزه
تصویر مزهزه
((مُ زَ زِ))
زه زه گوینده، آفرین گوی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مزمزه کردن
تصویر مزمزه کردن
چشیدن اندکی از چیزی برای دانستن مزۀ آن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مزمزه کردن
تصویر مزمزه کردن
چشیدن غذا و جز آن بمنظور دانستن میزان نمک و چاشنی و بو وطعم آن
فرهنگ لغت هوشیار