منسوب به مزعفر. زعفرانی. زرد: حصیری آن روز در جبه ای بود زرد و مزعفری. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 168). خم چو پری گرفته ای یافته صرع و کرده کف خط معزمان شده برگ زر از مزعفری. خاقانی (دیوان ص 430)
منسوب به مزعفر. زعفرانی. زرد: حصیری آن روز در جبه ای بود زرد و مزعفری. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 168). خم چو پری گرفته ای یافته صرع و کرده کف خط معزمان شده برگ زر از مزعفری. خاقانی (دیوان ص 430)
گیاهی با برگ های بریده و شاخه های راست و نازک، گل های کوچک و سفید و چتری و تخم خوش بو که خام خورده می شود و در پختن خوراک های سبزی دار هم به کار می رود، نوعی گل زرد رنگ، گل جعفری (اسم، صفت نسبی، منسوب به جعفر) یکی از فرقه های مذهب شیعه که اصول فقهی آن منسوب به امام جعفر صادق، امام ششم شیعه، است و از عهد صفویه در ایران رواج پیدا کرده و اکنون نیز مذهب رسمی ایران است، نوعی مار سمّی با پوزۀ پهن، پولک های تیغه دار، سر مثلثی شکل و مردمک عمودی، (صفت نسبی، منسوب به جعفر) ویژگی نوعی طلای ناب
گیاهی با برگ های بریده و شاخه های راست و نازک، گل های کوچک و سفید و چتری و تخم خوش بو که خام خورده می شود و در پختن خوراک های سبزی دار هم به کار می رود، نوعی گل زرد رنگ، گل جعفری (اسم، صفت نسبی، منسوب به جعفر) یکی از فرقه های مذهب شیعه که اصول فقهی آن منسوب به امام جعفر صادق، امام ششم شیعه، است و از عهد صفویه در ایران رواج پیدا کرده و اکنون نیز مذهب رسمی ایران است، نوعی مار سمّی با پوزۀ پهن، پولک های تیغه دار، سر مثلثی شکل و مردمک عمودی، (صفت نسبی، منسوب به جعفر) ویژگی نوعی طلای ناب
احمد بن محمد بن ابی عبدالله بن ابی عیسی معافری اندلسی مکنی به ابی عمر [متوفی به سال 429 هجری قمری) از مفسران و محدثان است. اصل وی از طلمنکه (ناحیه ای در مرز اندلس شرقی) است اما در قرطبه سکنی گزید و سپس به مشرق رفت. او را تصانیف گرانقدری است از آن جمله است: ’الدلیل الی معرفه الجلیل’ و ’تفسیرالقرآن’ و ’الوصول الی معرفه الاصول’ و ’البیان فی اعراب القرآن’ و جز اینها. وی در طلمنکه درگذشت. (ازاعلام زرکلی ج 1 ص 173)
احمد بن محمد بن ابی عبدالله بن ابی عیسی معافری اندلسی مکنی به ابی عمر [متوفی به سال 429 هجری قمری) از مفسران و محدثان است. اصل وی از طلمنکه (ناحیه ای در مرز اندلس شرقی) است اما در قرطبه سکنی گزید و سپس به مشرق رفت. او را تصانیف گرانقدری است از آن جمله است: ’الدلیل الی معرفه الجلیل’ و ’تفسیرالقرآن’ و ’الوصول الی معرفه الاصول’ و ’البیان فی اعراب القرآن’ و جز اینها. وی در طلمنکه درگذشت. (ازاعلام زرکلی ج 1 ص 173)
منسوب به معصفر. زردرنگ: بس که زخشکی گلو روغن خام می خورد چون یرقان گرفتگان گشته تنش معصفری. خاقانی. و با چهرۀ معصفری و پشت از بار حوادث چنبری... به نزدیک شاه آمد. (سندبادنامه ص 133). - معصفری آب، آب به قرطم رنگ کرده. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). آبی که با گل کاجیره یا عصفر آن را زردرنگ کرده باشند: وان سیب چو مخروط یکی گوی تبرزد در معصفری آب زده باری سیصد بر گرد رخش بر، نقطی چند ز بسد و اندر دم او سبز جلیلی ز زمرّد. منوچهری. ، سرخ رنگ: تا شکمتان ندرم تاسرتان برنکنم تا به خونتان نشود معصفری پیرهنم. منوچهری. ای چشم تا برفت بت من ز پیش تو صد پیرهن زخون تو کردم معصفری. فرخی. رفت قنینه در فواق از چه، از امتلای خون راست چو پشت نیشتر خون چکدش معصفری. خاقانی. گویی از آن رگ گلو ریخته اند در رزان این همه خون که می کند آتشی و معصفری. خاقانی
منسوب به معصفر. زردرنگ: بس که زخشکی گلو روغن خام می خورد چون یرقان گرفتگان گشته تنش معصفری. خاقانی. و با چهرۀ معصفری و پشت از بار حوادث چنبری... به نزدیک شاه آمد. (سندبادنامه ص 133). - معصفری آب، آب به قرطم رنگ کرده. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). آبی که با گل کاجیره یا عصفر آن را زردرنگ کرده باشند: وان سیب چو مخروط یکی گوی تبرزد در معصفری آب زده باری سیصد بر گرد رخش بر، نقطی چند ز بسد و اندر دُم او سبز جُلَیلی ز زمرَّد. منوچهری. ، سرخ رنگ: تا شکمْتان ندرم تاسرتان برنکنم تا به خونتان نشود معصفری پیرهنم. منوچهری. ای چشم تا برفت بت من ز پیش تو صد پیرهن زخون تو کردم معصفری. فرخی. رفت قنینه در فواق از چه، از امتلای خون راست چو پشت نیشتر خون چکدش معصفری. خاقانی. گویی از آن رگ گلو ریخته اند در رزان این همه خون که می کند آتشی و معصفری. خاقانی
ده کوچکی است از دهستان شمیل بخش مرکزی شهرستان بندرعباس. واقع در 55هزارگزی شمال خاوری بندرعباس و سر راه مالرو کشکوه به بندرعباس. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
ده کوچکی است از دهستان شمیل بخش مرکزی شهرستان بندرعباس. واقع در 55هزارگزی شمال خاوری بندرعباس و سر راه مالرو کشکوه به بندرعباس. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
مزدور بودن. عمل مزدور. حالت مزدور بودن. اجیر بودن. مزدگیری در مقابل انجام کاری: رحمن است که راه مزدوری آسان کند. (کشف الاسرار ج 1 ص 32) ، استیجار. (یادداشت مرحوم دهخدا) ، اجراء. اجره. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، محنت و زحمت بدنی، اجرت کار و مواجب. (ناظم الاطباء)
مزدور بودن. عمل مزدور. حالت مزدور بودن. اجیر بودن. مزدگیری در مقابل انجام کاری: رحمن است که راه مزدوری آسان کند. (کشف الاسرار ج 1 ص 32) ، استیجار. (یادداشت مرحوم دهخدا) ، اجراء. اجره. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، محنت و زحمت بدنی، اجرت کار و مواجب. (ناظم الاطباء)
محمد بن یوسف بن مسعود بن برکات الشیبانی، شهاب الدین التلعفری. از شعرای موصل است. وی در سال 593 هجری قمری در موصل متولد شد و به سال 675 هجری قمری درگذشت. دیوان اشعار مشهوری دارد. (از اسماء المؤلفین ج 2 ص 132). رجوع به تل اعفر و رجوع به معجم المطبوعات ج 1 ص 640 شود
محمد بن یوسف بن مسعود بن برکات الشیبانی، شهاب الدین التلعفری. از شعرای موصل است. وی در سال 593 هجری قمری در موصل متولد شد و به سال 675 هجری قمری درگذشت. دیوان اشعار مشهوری دارد. (از اسماء المؤلفین ج 2 ص 132). رجوع به تل اعفر و رجوع به معجم المطبوعات ج 1 ص 640 شود
ابوالعلاء محمد بن علی. از بزرگان امامیه در بغداد که در زمان مقتدر خلیفۀ عباسی از طرف ابن الفرات وزیر المقتدر عامل واسط شد. و رجوع به خاندان نوبختی تألیف عباس اقبال صص 99-100 شود
ابوالعلاء محمد بن علی. از بزرگان امامیه در بغداد که در زمان مقتدر خلیفۀ عباسی از طرف ابن الفرات وزیر المقتدر عامل واسط شد. و رجوع به خاندان نوبختی تألیف عباس اقبال صص 99-100 شود
زعفرانی باشد که آن به رنگ زرد است. (برهان). منسوب به زعفران. (آنندراج). به رنگ زعفران. زعفرانی. (فرهنگ فارسی معین). زرد زعفرانی رنگ. (ناظم الاطباء) : می زعفری خور ز دست بتی که گویی قضیبی است از خیزران. منوچهری (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به زعفرانی، زعفران و دیگر ترکیبهای زعفران شود
زعفرانی باشد که آن به رنگ زرد است. (برهان). منسوب به زعفران. (آنندراج). به رنگ زعفران. زعفرانی. (فرهنگ فارسی معین). زرد زعفرانی رنگ. (ناظم الاطباء) : می زعفری خور ز دست بتی که گویی قضیبی است از خیزران. منوچهری (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به زعفرانی، زعفران و دیگر ترکیبهای زعفران شود
یکی از سبزی های خوردنی است با ساقه های نازک راست و برگ های بریده که گل هایش سفید رنگ و چتری است، آهن، فسفر و ویتامین های A.B.C. را نیز دارا می باشد، نوعی سکه زر، نوعی گل زردرنگ که در باغچه کارند
یکی از سبزی های خوردنی است با ساقه های نازک راست و برگ های بریده که گل هایش سفید رنگ و چتری است، آهن، فسفر و ویتامین های A.B.C. را نیز دارا می باشد، نوعی سکه زر، نوعی گل زردرنگ که در باغچه کارند