جدول جو
جدول جو

معنی جعفری

جعفری((جَ فَ))
یکی از سبزی های خوردنی است با ساقه های نازک راست و برگ های بریده که گل هایش سفید رنگ و چتری است، آهن، فسفر و ویتامین های A.B.C. را نیز دارا می باشد، نوعی سکه زر، نوعی گل زردرنگ که در باغچه کارند
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با جعفری

جعفری

جعفری
مذهب، شیعه 21 امامی که منسوب به حضرت اما جعفر صادق علیه السلام است یک نوع سبزی خوردنی یک نوع سبزی خوردنی
فرهنگ لغت هوشیار

جعفری

جعفری
گیاهی با برگ های بریده و شاخه های راست و نازک، گل های کوچک و سفید و چتری و تخم خوش بو که خام خورده می شود و در پختن خوراک های سبزی دار هم به کار می رود، نوعی گل زرد رنگ، گل جعفری
(اسم، صفت نسبی، منسوب به جعفر) یکی از فرقه های مذهب شیعه که اصول فقهی آن منسوب به امام جعفر صادق، امام ششم شیعه، است و از عهد صفویه در ایران رواج پیدا کرده و اکنون نیز مذهب رسمی ایران است، نوعی مار سمّی با پوزۀ پهن، پولک های تیغه دار، سر مثلثی شکل و مردمک عمودی، (صفت نسبی، منسوب به جعفر) ویژگی نوعی طلای ناب
جعفری
فرهنگ فارسی عمید

جعفری

جعفری
مذهب شیعه امامیه، منسوب به امام جعفر صادق (ع) امام ششم
جعفری
فرهنگ فارسی معین

جعفریه

جعفریه
جعفریان که در روش و کیش از رهنمود جعفر صادق (ع) پیروی می کنند
جعفریه
فرهنگ لغت هوشیار

زعفری

زعفری
زعفرانی باشد که آن به رنگ زرد است. (برهان). منسوب به زعفران. (آنندراج). به رنگ زعفران. زعفرانی. (فرهنگ فارسی معین). زرد زعفرانی رنگ. (ناظم الاطباء) :
می زعفری خور ز دست بتی
که گویی قضیبی است از خیزران.
منوچهری (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
رجوع به زعفرانی، زعفران و دیگر ترکیبهای زعفران شود
لغت نامه دهخدا

جعفر

جعفر
جوی بزرگ، نام امام صادق (ع)، نام برادر علی (ع) ملقب به ذوالجناحین و معروف به جعفر طیار
جعفر
فرهنگ نامهای ایرانی

جفری

جفری
نهانگوی پارسی تازی گشته کفری پوست بهار خرمای ماده کسی که جفر داند دانای فن جفر کوپوره
فرهنگ لغت هوشیار