- مروان (پسرانه)
- نام مؤسس آل مروان و وزیر و مشاور عثمان
معنی مروان - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
نام یکی از ایزدان در ایران باستان، از شخصیتهای شاهنامه، نام پرده بردار دربار انوشیروان پادشاه ساسانی
(دخترانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
گیاهی دریایی، معرب از سریانی، جانور بی مهره کوچک دریایی، بقایای قرمز رنگ رسوب یافته از همین جانور که در جواهرسازی کاربرد دارد
دارنده توانگر
چرخی که ابریشم را بدان از پیله بر آورند و آن چرخ را بپای گردانند
رئیس سرور، افسر ارتش بالاتر از ستوان یکم و پایین تر از سرگرد سلطان
ملاح در کشتی های تجارتی، ملاح، ناوبر
افسر ارتش بالاتر از ستوان یکم را می گویند، پیشوا و رئیس و سرور. به این معنی سابقاً سلطان می گفتند
دربان، آنکه جلو در سرا و کاخ نگهبانی کند، نگهبان در
دستگاهی که با آن ابریشم را تاب دهند، چرخ ابریشم تابی
جانور بی مهرۀ دریایی که مانند گیاه به زمین چسبیده است، بقایای قرمز رنگ این جانور که در جواهرسازی به کار می رود، سنگ شجری
مرزبان، نگهبان یا مامور مرز، سرحددار، حاکم قسمتی از کشور، در دورۀ ساسانیان، حاکم سرحدی، نگهبان
میان پشت
پارسی تازی گشته کاروانک چکرنه در برخی از واژه نامه ها (کبک) امده کبک، پرنده ایست از راسته پا بلندان که در حدود 12 گونه آن در سراسر کره زمین میزیند. این پرنده دارا جثه ای متوسط (باندازه یک سار) است و رنگ پر هایش زرد مخلوط با خرمایی و خاکستر یست
اختر
پهلوانان، دلیران و شجاعان
شادمانی، تباهی چشم نموری چشم
نوعی گیاه دریایی که سرخرنگ و قیمتی می باشد مانند یاقوت
هواسنج
یکی از گونه های درخت بید که آنرا سرخ بید گویند
شب و روز، و بمعنای ناوبر در کشتیهای تجارتی هم گویند، در یانورد
((زَ یا زُ))
فرهنگ فارسی معین
در اوستا چند بار زروان را در ردیف دیگر ایزدان نام برده اند و از آن فرشته زمانه بیکرانه اراده شده است
((سَ))
فرهنگ فارسی معین
افسری که دارای درجه بالاتر از ستوان و پایین تر از سرگرد است و فرماندهی یک گروهان را بر عهده دارد
تثنیه ملا (ملأ)، شب و روز
Sailor
(PT) marinheiro
(DE) Matrose