معنی مرحان
- مرحان(دخترانه)
- شادمانی و فرح
واژههای مرتبط با مرحان
مرحان
- مرحان
- شادمانی، تباهی چشم نموری چشم
مروان
- مروان
- نام مؤسس آل مروان و وزیر و مشاور عثمان
مرجان
- مرجان
- گیاهی دریایی، معرب از سریانی، جانور بی مهره کوچک دریایی، بقایای قرمز رنگ رسوب یافته از همین جانور که در جواهرسازی کاربرد دارد
طرحان
- طرحان
- نام بخش کوهدشت در شهرستان خرم آباد
فرحان
- فرحان
- شادان، خندان
سرحان
- سرحان
- گرگ نر گرگ، جمع سراحین
مرجان
- مرجان
- جانور بی مهرۀ دریایی که مانند گیاه به زمین چسبیده است، بقایای قرمز رنگ این جانور که در جواهرسازی به کار می رود، سَنگِ شَجَری
سرحان
- سرحان
- گُرگ، پستانداری وحشی و گوشت خوار شبیه سگ اما از آن قوی تر و درنده تر که در موقع گرسنگی به چهارپایان و حتی به انسان حمله می کند، ذیب، سَمسَم، اَغبَر، ذِئب
اسد، شیر
فرحان
- فرحان
- شادمان فیرنده
