- مرغدانی
جای نگه داری مرغان خانگی
معنی مرغدانی - جستجوی لغت در جدول جو
- مرغدانی(مُ)
مرغدان. جای مرغ. لانۀ مرغان خانگی. تکند، کنایه از خانه یا اطاقی خرد و تاریک و مرطوب. (یادداشت مرحوم دهخدا)
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
به رنگ ارغوان، سرخ مایل به بنفش، برای مثال خوشا با رفیقان یک دل نشستن / به هم نوش کردن می ارغوانی (فرخی - ۳۹۲)
نگهبانی از مرز، اداره ای که به کارهای مرزداران رسیدگی می کند، ادارۀ گارد سرحدی
(مُ)
لغت نامه دهخدا
مرغدانی. آشیانۀ مرغان. جای مرغ. خانه ای که برای نگاهداری مرغ کنند. (یادداشت مرحوم دهخدا) ، کنایه از خانه یا وثاقی کوچک و بد. (یادداشت مرحوم دهخدا). و رجوع به مرغدانی شود
(مَ)
لغت نامه دهخدا
زنی که در زی مردان درآید. (ناظم الاطباء). اما در مآخذ دیگر دیده نشده و شاهدی نیز برای آن یافته نشد
مالکیت زمین، حکومت ناحیه و کشور، حکومت ناحیه سرحدی سر حد داری مرز داری
شغل و عمل مرز دار، اداره ایست که بامور مرزداران رسیدگی کند گارد سرحدی
