معنی مرغدانی - فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با مرغدانی
مرغدانی
مرغدانی
مرغدان. جای مرغ. لانۀ مرغان خانگی. تکند، کنایه از خانه یا اطاقی خرد و تاریک و مرطوب. (یادداشت مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
مرغدان
مرغدان
مرغدانی. آشیانۀ مرغان. جای مرغ. خانه ای که برای نگاهداری مرغ کنند. (یادداشت مرحوم دهخدا) ، کنایه از خانه یا وثاقی کوچک و بد. (یادداشت مرحوم دهخدا). و رجوع به مرغدانی شود
لغت نامه دهخدا
مردانی
مردانی
زنی که در زی مردان درآید. (ناظم الاطباء). اما در مآخذ دیگر دیده نشده و شاهدی نیز برای آن یافته نشد
لغت نامه دهخدا
ارغوانی
ارغوانی
به رنگ ارغوان، سرخ مایل به بنفش، برای مِثال خوشا با رفیقان یک دل نشستن / به هم نوش کردن می ارغوانی (فرخی - ۳۹۲)
فرهنگ فارسی عمید
مرزداری
مرزداری
شغل و عمل مرز دار، اداره ایست که بامور مرزداران رسیدگی کند گارد سرحدی
فرهنگ لغت هوشیار
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.