معنی مرعه - جستجوی لغت در جدول جو

مرعه

لغت نامه دهخدا

مرعه

لغت نامه دهخدا

مرعه

تصویری از مرعه — تصویر مرعه

فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مرزه — تصویر مرزه

گیاهی بیابانی یک ساله از خانوادۀ نعناع دارای برگ های ریز و گل های کبودرنگ با طعم تند و خوشبو که در طب برای معالجۀ بعضی امراض ریه و معده به کار می رود و به عنوان سبزی خوردن مصرف می شود، اوشه، اوشن، صعتر، سعتر، کالونی

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از مرعا — تصویر مرعا

گیاه و سبزه، چراگاه

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از مرده — تصویر مرده

مقابل زنده، انسان یا حیوان که بی جان شده باشد، درگذشته، بی جان، کنایه از بی حس و حرکت، کنایه از نابود شده، کنایه از بسیار شیفته، عاشق، کنایه از خاموش شده، کنایه از خشک، لم یزرع

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از مرضعه — تصویر مرضعه

زن شیرده، شیر دهنده، زن یا حیوان ماده که شیر می دهد

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از مرعش — تصویر مرعش

نوعی کبوتر سفید با توانایی پرواز تا مسافت های دور، که در قدیم از آن برای ارسال نامه استفاده می شد

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از شرعه — تصویر شرعه

آبراهه، راه آب، راهگذر آب، مجرای آب، گذرگاه سیل

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از مرده — تصویر مرده

ماردها، گردنکشان، سرکشان، بلندها، مرتفعها، جمع واژۀ مارد
مریدها، خبایث و اشرار، سرکشان، جمع واژۀ مرید

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از مرده — تصویر مرده

متکبر، گردنکش درگذشته، فوت کرده، متوفی، میت

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از مرزه — تصویر مرزه

شالیزار

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از مرصعه — تصویر مرصعه

مرصعه در فارسی مونث مرصع: گوهر نشان

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از مربعه — تصویر مربعه

مربعه در فارسی مونث مربع بنگرید به مربع مونث مربع: جمع مربعات

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از مرآه — تصویر مرآه

مرآت در فارسی: دید گاه چشم انداز

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از مرعس — تصویر مرعس

آلخالخور آشغالخور کبوتر لغ: گونه ای کبوتر فربه

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از مرعز — تصویر مرعز

پارسی تازی گشته مرغز کرک بز

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از مرعاه — تصویر مرعاه

مرغزار چراگاه راغ

فرهنگ لغت هوشیار

مونث مرضع جمع مرضعات. توضیح مرضعه در وقتی استعمال میشود که زن پستان در دهان کودک گذارد

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از مرسه — تصویر مرسه

پارسی تازی گشته مرس رسن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از متعه — تصویر متعه

صیغه و نکاح موقتی ضد عقدی

فرهنگ لغت هوشیار

پانسه پشک، بهره یک بارزدن یک بارکوفتن یک بار کوفتن یک بار زدن، نصیب بهره سهم، قطعه ای کاغذ چوب یا استخوان و مانند آن که به وسیله فال زدن یا آن نصیب کسی را معین کنند پشتک

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از شرعه — تصویر شرعه

زه کمان، زه ساز

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از سرعه — تصویر سرعه

در فارسی تگ هنگار روندی

فرهنگ لغت هوشیار

آبراه تنگه، آبشخوار، پایه نردبان، دهانه تالاب دهانه استخر، دهانه جوی دهانه جوی، راه آب آبراه، مجرای آب باریکی که مصنوعا برای اتصال دریا یا دو اقیانوس یا دو رود بیکدیگر حفر کرده باشند تنگه ترعه پاناما ترعه سوئز

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از جرعه — تصویر جرعه

یکبار آشامیدن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از زرعه — تصویر زرعه

برز تخم، کشتگاه، جوجه کبک

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از رمعه — تصویر رمعه

پاره

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از ذرعه — تصویر ذرعه

میانجی، ابزار پیوند، دستاویز

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از درعه — تصویر درعه

پیه خرما

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از ترعه — تصویر ترعه

((تُ عِ))

کانال، آبراه بزرگ و عمیقی که بین دو دریا برای عبور کشتی ها ساخته شود، در، دهانه حوض یا استخر

فرهنگ فارسی معین

تصویری از جرعه — تصویر جرعه

((جُ عَ))

کم کم نوشیدن، آن مقدار از آب یا هر چیز مانند آن که یک بار بیآشامند

فرهنگ فارسی معین

تصویری از قرعه — تصویر قرعه

((قُ عِ))

آنچه که با آن فال بزنند

فرهنگ فارسی معین

تصویری از متعه — تصویر متعه

((مُ عِ))

آن چه که از آن برخوردار شود، زنی که برای تمتع به مدت معینی صیغه شود

فرهنگ فارسی معین

((مَ زِ))

گیاهی است یکساله از تیره نعناعیان که دارای ساقه های متعدد و به رنگ مایل به قرمز است. برگ های آن نرم و متقابل و تقریباً بدون دمبرگ و باریک و نوک تیز و پوشیده از کرک و دارای تارهای غده ای فراوان اسانس دار است. این گیاه در ایران جزو سبزی های

گیاهی است یکساله از تیره نعناعیان که دارای ساقه های متعدد و به رنگ مایل به قرمز است. برگ های آن نرم و متقابل و تقریباً بدون دمبرگ و باریک و نوک تیز و پوشیده از کرک و دارای تارهای غده ای فراوان اسانس دار است. این گیاه در ایران جزو سبزی های

فرهنگ فارسی معین