- مردینه
- جنس نرینه از انسان
معنی مردینه - جستجوی لغت در جدول جو
- مردینه
- جنس نر از انسان مقابل زنینه: که از دستش نخواهد دست یک تن اگر مردینه باشد یا زنینه. (ناصر خسرو)
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
منسوب به آرد آنچه از آرد سازند، آشی که از آرد پزند آش آرد
آردی، آنچه از آرد تهیه می کنند مثلاً آش آردینه
جنس ماده
متدینه در فارسی مونث متدین: دیندار مونث متدین جمع متدینات
منسوب و مربوط به مردان: حمام مردانه، دلیر شجاع: و اگر مردی را فرستد که دلیر بود و مردانه و آداب سواری نیک داند و مبارز بود سخت صواب باشد، مانند مردان، شجاعانه: ای باخته گوی هنر وساخته تدبیر ای تاخته شاهانه و مردانه ببغداد. (معزی)
از جنس ماده
مربوط به مردان، کنایه از از روی دلیری، شجاعانه، کنایه از بزرگ، تنومند، کنایه از برتر، کنایه از شجاع
Macho, Male
machista, masculino
macho, männlich
macho, męski
мужской
чоловічий
macho, mannelijk
machista, masculino
macho, masculin
macho, maschile
माचो , पुरुष
macho, laki-laki
maço, erkek
마초 , 남성의
מאצ'ו , גברי
男人味的 , 男性的
マッチョ , 男性的
shabaha ya kiume, wa kiume
มาช่า , ผู้ชาย
পুরুষালি , পুরুষ
مردانہ
رجليٌّ