- مردود
- افتاده
معنی مردود - جستجوی لغت در جدول جو
- مردود
- رد شده، غیرقابل قبول
- مردود
- رد شده، برگردانده، بازگشت
- مردود ((مَ))
- رد شده، طرد شده
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مونث مردود جمع مردودات
ویژگی زن طلاق داده شده که به خانۀ پدر بازگشته است، تاریک و متروک
اندک، کران مند، کرانه پذیر
چیزی که حدونهایت داشته باشد، آنچه برای آن حدومرز تعیین شده باشد، کوچک، مختصر، ویژگی کسی که آزادی ندارد، در علوم ادبی ویژگی قصیده ای که نسیب ندارد
دارای علامت مد، کشیده و دراز
سد شده، بسته شده، استوار شده، بازداشته شده
شمرده، شمار شده، شمرده شده، کنایه از کم، اندک
ماه پنجم از سال خورشیدی، روز هفتم از هر ماه خورشیدی، برای مثال روز مرداد مژده داد بدان / که جهان شد به طبع باز جوان (مسعودسعد - ۵۴۶)
ویژگی ستاره ای که وضع آن در رصد خانه معلوم شده، رصد شده
پشته ناهموار، میان پشت درآدمی قردوده پشته ناهموار، سختی زمستان
صاحب بخت و روزی بختیار کامروا: ... و بدین مملکت مجدود و نیکبخت ساخت و توفیق داد. بختیار فراخروزی، نام سنائی غزنوی
اندازه کرده، متناهی، حد گذارده شده، آنچه برای آن حد و مرز تعیین شده باشد، محروم
زیگیده ستاره ای که در زیگ خانه جنب و رفتارش بررسی شده، ماننیده (انتظار کشیده) انتظار کشیده شده، ستاره ای که در رصد خانه حرکات و اوضاعش ضبط شده
گونه ای تره که آن را کراث ابوشوشه وگندنای شامی و کراث شامی و قفلوت نیز گویند
ماه پنجم هر سال شمسی، هفتمین روز هر ماه شمسی: روز مرداد مژده داد بدان که جهان شد بطبع باز جوان. (مسعود سعد)
کالا بر هم نهاده
توان بخشیده
سد شده و بند شده و بسته شده
شمار کرده شده، بحساب آمده و حساب شده
نیکو بالا، مبتلا به درد شکم
دراز شده کشیده شده کشیده شده. یا ظل ممدود. سایه دراز: (بعضی گفتند که ظل ممدود است در بهشت.) (کشف الاسرار 545: 2)
دوست داشته
تهدید شده