جدول جو
جدول جو

معنی مردود - جستجوی لغت در جدول جو

مردود
افتاده
تصویری از مردود
تصویر مردود
فرهنگ واژه فارسی سره
مردود
رد شده، غیرقابل قبول
تصویری از مردود
تصویر مردود
فرهنگ فارسی عمید
مردود
رد شده، برگردانده، بازگشت
تصویری از مردود
تصویر مردود
فرهنگ لغت هوشیار
مردود
((مَ))
رد شده، طرد شده
تصویری از مردود
تصویر مردود
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مردوده
تصویر مردوده
مونث مردود جمع مردودات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مردوده
تصویر مردوده
ویژگی زن طلاق داده شده که به خانۀ پدر بازگشته است، تاریک و متروک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مجدود
تصویر مجدود
(پسرانه)
نیکبخت، نام شاعر معروف قرن ششم، سنائی غزنوی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از محدود
تصویر محدود
اندک، کران مند، کرانه پذیر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از محدود
تصویر محدود
چیزی که حدونهایت داشته باشد، آنچه برای آن حدومرز تعیین شده باشد، کوچک، مختصر، ویژگی کسی که آزادی ندارد، در علوم ادبی ویژگی قصیده ای که نسیب ندارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ممدود
تصویر ممدود
دارای علامت مد، کشیده و دراز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مسدود
تصویر مسدود
سد شده، بسته شده، استوار شده، بازداشته شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از معدود
تصویر معدود
شمرده، شمار شده، شمرده شده، کنایه از کم، اندک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مرداد
تصویر مرداد
ماه پنجم از سال خورشیدی، روز هفتم از هر ماه خورشیدی، برای مثال روز مرداد مژده داد بدان / که جهان شد به طبع باز جوان (مسعودسعد - ۵۴۶)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مرصود
تصویر مرصود
ویژگی ستاره ای که وضع آن در رصد خانه معلوم شده، رصد شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قردود
تصویر قردود
پشته ناهموار، میان پشت درآدمی قردوده پشته ناهموار، سختی زمستان
فرهنگ لغت هوشیار
صاحب بخت و روزی بختیار کامروا: ... و بدین مملکت مجدود و نیکبخت ساخت و توفیق داد. بختیار فراخروزی، نام سنائی غزنوی
فرهنگ لغت هوشیار
اندازه کرده، متناهی، حد گذارده شده، آنچه برای آن حد و مرز تعیین شده باشد، محروم
فرهنگ لغت هوشیار
زیگیده ستاره ای که در زیگ خانه جنب و رفتارش بررسی شده، ماننیده (انتظار کشیده) انتظار کشیده شده، ستاره ای که در رصد خانه حرکات و اوضاعش ضبط شده
فرهنگ لغت هوشیار
گونه ای تره که آن را کراث ابوشوشه وگندنای شامی و کراث شامی و قفلوت نیز گویند
فرهنگ لغت هوشیار
ماه پنجم هر سال شمسی، هفتمین روز هر ماه شمسی: روز مرداد مژده داد بدان که جهان شد بطبع باز جوان. (مسعود سعد)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرثود
تصویر مرثود
کالا بر هم نهاده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مشدود
تصویر مشدود
توان بخشیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مسدود
تصویر مسدود
سد شده و بند شده و بسته شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از معدود
تصویر معدود
شمار کرده شده، بحساب آمده و حساب شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقدود
تصویر مقدود
نیکو بالا، مبتلا به درد شکم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ممدود
تصویر ممدود
دراز شده کشیده شده کشیده شده. یا ظل ممدود. سایه دراز: (بعضی گفتند که ظل ممدود است در بهشت.) (کشف الاسرار 545: 2)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مودود
تصویر مودود
دوست داشته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مهدود
تصویر مهدود
تهدید شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مجدود
تصویر مجدود
((مَ))
بختیار، کامروا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از محدود
تصویر محدود
((مَ))
دارای حد و مرز
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مرصود
تصویر مرصود
((مَ))
انتظار کشیده شده، ستاره ای که در رصدخانه حرکات و اوضاعش ضبط شده است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مرداد
تصویر مرداد
((مُ))
نام روز هفتم از هر ماه خورشیدی، نام ماه پنجم از سال خورشیدی، امشاسپند موکل بر گیاه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از معدود
تصویر معدود
((مَ))
شمرده شده، حساب شده، کم، اندک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مسدود
تصویر مسدود
((مَ))
بسته شده، باز داشته شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ممدود
تصویر ممدود
((مَ))
کشیده شده، دارای علامت مد
فرهنگ فارسی معین