عدس، گیاهی بوته ای از خانوادۀ باقلا با گل های سفید رنگ و برگ های باریک که دانۀ گرد و محدب این گیاه که مصرف خوراکی دارد، دانچه، انژه، مژو، نسک، نرسک، نرسنگ، مرجو، بنوسرخ
عَدَس، گیاهی بوته ای از خانوادۀ باقلا با گل های سفید رنگ و برگ های باریک که دانۀ گرد و محدب این گیاه که مصرف خوراکی دارد، دانچِه، اَنژِه، مِژو، نَسک، نَرَسک، نَرسنگ، مَرجو، بُنوسُرخ
نام گروهی که باور داشتند کیفر دادن گناهکاران در این جهان نارواست و این کیفر در رستخیز داده می شود آنان این چمراس را گواه میظوردند: و آخرون مرجئون لامر الله اما یعذبهم و اما یتوب علیهم و الله علیم حکیم
نام گروهی که باور داشتند کیفر دادن گناهکاران در این جهان نارواست و این کیفر در رستخیز داده می شود آنان این چمراس را گواه میظوردند: و آخرون مرجئون لامر الله اما یعذبهم و اما یتوب علیهم و الله علیم حکیم
معجمه در فارسی مونث معجم بنگرید به معجم مونث معجم: رفع ابهام شده ازاله التباس گردیده، مرتب بترتیب حروف تهجی، حرف منقوط نقطه دار مانند: ز ذ ش مقابل مهمله. یا حروف معجمه. حروف نقطه دار حروف تهجیحروف الفبا
معجمه در فارسی مونث معجم بنگرید به معجم مونث معجم: رفع ابهام شده ازاله التباس گردیده، مرتب بترتیب حروف تهجی، حرف منقوط نقطه دار مانند: ز ذ ش مقابل مهمله. یا حروف معجمه. حروف نقطه دار حروف تهجیحروف الفبا
نورند پچوه همسیراز بر گردان تفسیر کردن زبانی را بزبان دیگر گزاردن گزارش کردن گردانیدناز زبانی بزبان دیگر نقل کردن، ذکر کردن سیرت و اخلاق و نسب شخصی، گزارش، جمع تراجم. یا ترجمه احوال. شرح احوال
نورند پچوه همسیراز بر گردان تفسیر کردن زبانی را بزبان دیگر گزاردن گزارش کردن گردانیدناز زبانی بزبان دیگر نقل کردن، ذکر کردن سیرت و اخلاق و نسب شخصی، گزارش، جمع تراجم. یا ترجمه احوال. شرح احوال