- مرتقب
- محافظ و نگهبان، مراقب، چشم دارنده
معنی مرتقب - جستجوی لغت در جدول جو
- مرتقب ((مُ تَ قِ))
- دیده بان، چشم به راه
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ترسنده، آنکه از چیزی بترسد
اقدام کننده به کاری به ویژه کار زشت
مراقبت کننده، نگهبان، در تصوف سالکی که در حال مراقبت است
چشم داشت دارنده
مواظب، ناظر، نگران، نگرنده
اقدام کننده بکاری
ترسیده هراسیده ترسنده ترسان خایف جمع مرتعبین
آنکه در شک و تردید باشد جمع مرتابین، دو دله
پوشه دار پوشه نهنده: زن
چشم به راه، منتظر
Perpetrator
Attentive, Caring, Proctor, Vigilant
perpetrador
atento, carinhoso, fiscal, vigilante
Täter
aufmerksam, fürsorglich, Aufsichtsperson, wachsam
sprawca
uważny, troskliwy, nadzorca, czujny
преступник
внимательный , заботливый , проктор , бдительный
злочинець
уважний , турботливий , інспектор , пильний
dader
attent, zorgzaam, toezichthouder, waakzaam
perpetrador
atento, cariñoso, supervisor, vigilante
auteur