معنی مرتکب
مرتکب
perpetrador
تصویر مرتکب
دیکشنری فارسی به پرتغالی
واژههای مرتبط با مرتکب
مرتکب
مرتکب
اقدام کننده به کاری به ویژه کار زشت
فرهنگ فارسی عمید
مرتکب
مرتکب
اقدام کننده بکاری
فرهنگ لغت هوشیار
مرتکب
مرتکب
انجام دهنده کاری ناروا
فرهنگ فارسی معین
مرتکب
مرتکب
Perpetrator
دیکشنری فارسی به انگلیسی
مرتکب
مرتکب
Täter
دیکشنری فارسی به آلمانی
مرتکب
مرتکب
sprawca
دیکشنری فارسی به لهستانی
مرتکب
مرتکب
преступник
دیکشنری فارسی به روسی
مرتکب
مرتکب
злочинець
دیکشنری فارسی به اوکراینی
مرتکب
مرتکب
dader
دیکشنری فارسی به هلندی