معنی مراقب
مراقب
atento, carinhoso, fiscal, vigilante
تصویر مراقب
دیکشنری فارسی به پرتغالی
واژههای مرتبط با مراقب
مراقب
مراقب
مراقبت کننده، نگهبان، در تصوف سالکی که در حال مراقبت است
فرهنگ فارسی عمید
مراقب
مراقب
مواظب، ناظر، نگران، نگرنده
فرهنگ لغت هوشیار
مراقب
مراقب
نگهبان، مراقبت کننده
فرهنگ فارسی معین
مراقب
مراقب
Attentive, Caring, Proctor, Vigilant
دیکشنری فارسی به انگلیسی
مراقب
مراقب
aufmerksam, fürsorglich, Aufsichtsperson, wachsam
دیکشنری فارسی به آلمانی
مراقب
مراقب
uważny, troskliwy, nadzorca, czujny
دیکشنری فارسی به لهستانی
مراقب
مراقب
внимательный , заботливый , проктор , бдительный
دیکشنری فارسی به روسی
مراقب
مراقب
уважний , турботливий , інспектор , пильний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
مراقب
مراقب
attent, zorgzaam, toezichthouder, waakzaam
دیکشنری فارسی به هلندی