نوعی از درخت شوره است. ج، مراکی. (منتهی الارب). واحد مراکی است به معنی درخت حمض که شتر آن را بچرد. (از منتهی الارب). مراکیه، شجره من الحمض. ج، مراک. (اقرب الموارد)
نوعی از درخت شوره است. ج، مراکی. (منتهی الارب). واحد مُراکی است به معنی درخت حمض که شتر آن را بچرد. (از منتهی الارب). مراکیه، شجره من الحمض. ج، مَراک. (اقرب الموارد)
جمع مرعی، چراگاه ها، واستر باژ ها (واستر مرتع)، دام باژ ها نمیدنده تیمار دار در نگرنده جمع مرعی چراگاهها: احوال مراعی و شکارگاهها ببین، مالیات مرتع، مالیاتی که بابت میشها و بزهای شیرده پرداخته میشد. مراعات کننده: ... و آواز ناعی بسمع آن شاه مراعی رسید
جمع مرعی، چراگاه ها، واستر باژ ها (واستر مرتع)، دام باژ ها نمیدنده تیمار دار در نگرنده جمع مرعی چراگاهها: احوال مراعی و شکارگاهها ببین، مالیات مرتع، مالیاتی که بابت میشها و بزهای شیرده پرداخته میشد. مراعات کننده: ... و آواز ناعی بسمع آن شاه مراعی رسید
منسوب به مراغه از مدرم مراغه اهل مراغه: و سره گفته است آن مراغی که گفته است: ماهر دو مراغی بچه ایم ای مهتر، باشد ز خری در من و تو هرد واثر... . (مرزبان نامه)
منسوب به مراغه از مدرم مراغه اهل مراغه: و سره گفته است آن مراغی که گفته است: ماهر دو مراغی بچه ایم ای مهتر، باشد ز خری در من و تو هرد واثر... . (مرزبان نامه)