یکی از شعب سیمیاست یعنی خواب آورها. منوم ها. رجوع به ص 68 ذیل تذکرۀ انطاکی سطر 16 شود. (یادداشت مؤلف). مرقد، دواء یرقد شاربه. (متن اللغه). ظاهراً مراقید جمع مرقد است. رجوع به مرقد شود
یکی از شعب سیمیاست یعنی خواب آورها. منوم ها. رجوع به ص 68 ذیل تذکرۀ انطاکی سطر 16 شود. (یادداشت مؤلف). مرقد، دواء یرقد شاربه. (متن اللغه). ظاهراً مراقید جمع مُرقِد است. رجوع به مرقد شود
بادام زمینی، گیاهی یک ساله با پوسته ای زرد و سخت، مغز خوراکی و روغنی که بودادۀ آن به عنوان تنقلات مصرف می شود، پستۀ کوهی، بادام خاکی، پستۀ زمینی، پستۀ شامی
بادام زَمینی، گیاهی یک ساله با پوسته ای زرد و سخت، مغز خوراکی و روغنی که بودادۀ آن به عنوان تنقلات مصرف می شود، پِستِۀ کوهی، بادام خاکی، پِستِۀ زَمینی، پِستِۀ شامی
گوسپندان که شیر خشک نکنند در تابستان و زمستان. (از منتهی الارب). گوسفندانی در هر فصلی شیر دهند. (ناظم الاطباء). گوسپندی که در تابستان و زمستان شیرش قطع نشود. (از اقرب الموارد). رجوع به مرافد شود
گوسپندان که شیر خشک نکنند در تابستان و زمستان. (از منتهی الارب). گوسفندانی در هر فصلی شیر دهند. (ناظم الاطباء). گوسپندی که در تابستان و زمستان شیرش قطع نشود. (از اقرب الموارد). رجوع به مُرافِد شود
مدارج. نردبامها. جمع واژۀ مرقات. رجوع به مرقاه و مرقات شود: پادشاه از راه یسار عزم ذروۀ اعلی کرد ومطالعۀ مداخل و مخارج و مشاهدۀ مراقی و معارج آن واجب فرمود. (جهانگشای جوینی). عقاب را در مراقی آن عقاب بال گسسته گشتی. (ترجمه تاریخ یمینی ص 338)
مدارج. نردبامها. جَمعِ واژۀ مرقات. رجوع به مرقاه و مرقات شود: پادشاه از راه یسار عزم ذروۀ اعلی کرد ومطالعۀ مداخل و مخارج و مشاهدۀ مراقی و معارج آن واجب فرمود. (جهانگشای جوینی). عقاب را در مراقی آن عقاب بال گسسته گشتی. (ترجمه تاریخ یمینی ص 338)
جمع واژۀ مرقد. (از دستور الاخوان). رجوع به مرقد شود: دیدۀ حقود حسود از ملاحظات جمال حضرتش در مراقد غفلت تا صبح قیامت غنوده. (مرزبان نامه، از فرهنگ فارسی معین)
جَمعِ واژۀ مرقد. (از دستور الاخوان). رجوع به مَرقَد شود: دیدۀ حقود حسود از ملاحظات جمال حضرتش در مراقد غفلت تا صبح قیامت غنوده. (مرزبان نامه، از فرهنگ فارسی معین)