معنی مراقی
- مراقی (مَ)
- مدارج. نردبامها. جمع واژۀ مرقات. رجوع به مرقاه و مرقات شود: پادشاه از راه یسار عزم ذروۀ اعلی کرد ومطالعۀ مداخل و مخارج و مشاهدۀ مراقی و معارج آن واجب فرمود. (جهانگشای جوینی). عقاب را در مراقی آن عقاب بال گسسته گشتی. (ترجمه تاریخ یمینی ص 338)
