جدول جو
جدول جو

معنی فرادید

فرادید
پدید، هویدا
فرادید آوردن: پدید آوردن
تصویری از فرادید
تصویر فرادید
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با فرادید

فرادیس

فرادیس
فردوس ها، باغ ها، بستان ها، بِهِشت ها، جمعِ واژۀ فردوس
فرادیس
فرهنگ فارسی عمید

فرا دید

فرا دید
به دید پدید هویدا. یا فرادید آوردن، پدید آوردن آشکار کردن
فرا دید
فرهنگ لغت هوشیار

فرادیس

فرادیس
جمع فردوس، از رشته اوستایی پردیسگان بهشت ها باغ های بهشتی باغ بوستان، جمع فرادیس، بهشت
فرهنگ لغت هوشیار

قرادید

قرادید
جَمعِ واژۀ قَردَد. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). رجوع به قردد شود، جَمعِ واژۀ قَردیده. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رجوع به قردیده شود
لغت نامه دهخدا

فراهید

فراهید
گوسپندان ریزه. (آنندراج) (از اقرب الموارد) ، جَمعِ واژۀ فرهود. (اقرب الموارد). رجوع به فرهود شود
لغت نامه دهخدا

فراهید

فراهید
نام جد خلیل بن احمد صاحب عروض و کتاب العین. (سمعانی ذیل نسبت فراهیدی)
لغت نامه دهخدا