جدول جو
جدول جو

معنی مراقبه - جستجوی لغت در جدول جو

مراقبه(کَ کَ عَ)
مراقبه. رجوع به مراقبه و مراقبت شود، ترسیدن و گردن فروانداختن. (غیاث اللغات). رجوع به مراقبه و مراقبت شود، به اصطلاح عرفا، حضور دل است با خدا و غیبت از ماسوا. (غیاث اللغات). رجوع به مراقبت شود
لغت نامه دهخدا
مراقبه(شُ)
نگاهبانی کردن. (منتهی الارب). حراست کردن. (از متن اللغه) (از اقرب الموارد). نگاه داشتن چیزی را. (از غیاث اللغات). یکدیگر را نگاهبانی کردن. (صراح) (منتهی الارب) ، کسی را چشم داشتن. (زوزنی) (تاج المصادر بیهقی) (منتهی الارب). ترقب. انتظار کسی را داشتن. توقع داشتن. (از متن اللغه). امید داشتن. (از غیاث اللغات). امید داشتن به کسی. (یادداشت مؤلف) ، از کسی ترسیدن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). خوف داشتن، راقب اﷲ فی امره، خافه. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به حاشیۀ ذیل مراقب شود، (در اصطلاح عروض) مراقبت. رجوع به مراقبت شود، (در اصطلاح عرفا) مراقبه. مراقبت. رجوع به مراقبت شود، (در نجوم) مراقبه. مراقبت. رجوع به مراقبت شود
لغت نامه دهخدا
مراقبه
مراقبه و مراقبت در فارسی هو داری زناوندی نیکاسداری نگهبانی پاسبانی، پاسداشت ورخجاو (کلیدری)، دلپاسی: در سوفیگری مواظبت کردن: ... و در مراقبت حق بلایمه خفق و گفت و گوی لشکر التفات ننماید، نگاهبانی کردن، الف - نگاهداشتن قلب است از بدیها. ب - عبارت از یقین بنده است باینکه خداوند در جمیع احوال عالم برقلب و ضمیر ومطلع بررازهای درونی اوست. البته همین که سالک یقین حاصل کرد باینکه خدا همیشه او را می بیند و بر زوایای درون او واقف و مطلع است مراقب خواطر ناپسندی خواهد بود که قلب را از ذکر خداوند باز میدارد. یا مراقبه (مراقبت) باطن. امتحان و جدان و باطن خود، طلوع کردن رقیب کوکبی افقی از مشرق بهنگامی که این کوکب در مغرب غروب کند، مواظبت، نگاهبانی، یکی از زحافات بیست و دوگانه اشعار عرب که در اشعار فارسی نیز مستعمل است. آنست که سقوط یکی از دو حرف باثبوت دیگر متلازمان باشند یعنی دو حرف نه باهم ساقط شوند و نه با هم ثابت باشند و این (اسم را) از مراقبت کواکب افقی گرفته اند. بدانک مراقبت قایم است میان یاء مفاعیلن و نون آن در نوع مسدس از بحر هزج اخرب و خاص درین نوع بعد از مفعول یا مفاعیل آید بسقوط نون یا مفاعلن آید بسقوط یا و در مسدس این بهیچ و جه بعد از مفعول مفاعیلن سالم نیاید جمع مراقبات
فرهنگ لغت هوشیار
مراقبه((مُ قِ بِ یا قَ بَ))
مواظبت کردن، نگاهبانی کردن
تصویری از مراقبه
تصویر مراقبه
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مراقبت
تصویر مراقبت
نگهبانی کردن، زیر نظر قرار دادن، دیدبانی، نگهبانی، در تصوف توجه کامل داشتن سالک نسبت به حق
فرهنگ فارسی عمید
(مُ قَ / قِ بَ)
مراقبه در تمام معانی. رجوع به مراقبه و نیز مراقبه شود، مواظبت: چون صاحب رای بر این نسق به مراقبت احوال خود پرداخت در همه اوقات گزاردن کارها در قبضۀ تصرف خود تواند داشت. (کلیله و دمنه). دو طرف در اکرام ایشان مراقبت نمود یکی رعایت حقوق تاش... (ترجمه تاریخ یمینی ص 75) ، حراست. نگهبانی. حفاظت. حفظ: در مراقبت حق به لائمۀ خلق و گفت و گوی لشکر التفات ننماید. (المعجم، از فرهنگ فارسی معین) ، چشم داشت. (غیاث اللغات) (ناظم الاطباء). رجوع به مراقبه شود، (در اصطلاح نجوم) طلوع کردن رقیب کوکبی افقی از مشرق به هنگامی که این کوکب در مغرب غروب کند. (المعجم، ص 48) ، (در اصطلاح عرفا) مراقبت نگاه داشتن دل است از بدی ها، برخی گفته اند مراقبت آن است که بدانی که آفریدگار عز اسمه بر هر چیزی توانا و قادر است، و نیز گفته اند: حقیقت مراقبت آن است که خدای را به نحوی پرستش کنی که گوئی او در برابر دیدگان تو حاضر و ناظر است و اگر تو اورا نمی بینی او ترا می بیند. بعضی از اهل اشارت گفته اند که: مراقبت دو گونه است: یکی مراقبت عام است و آن ترس از خدای تعالی است دیگری مراقبت خاص است که امیدواری است به خدا. (از خلاصه السلوک). و در اسرار الفاتحه آمده که: مراقبت عبارت است از مراعات سر به ملاحظۀ حق. ابراهیم خواص گوید: مراقبت خلوص باطن است باخدای تعالی در آشکار و پنهان. دیگری گوید: مراقبت بیرون شدن نفس است از حول و قوه خود و انتظار لطف و رضای او داشتن و روی بازگردانیدن از غیر او. (از کشاف اصطلاحات فنون). مراقبه: استدامه علم العبد باطلاع الرب علیه فی جمیع احواله. (تعریفات) : یکی از صاحبدلان سر به جیب مراقبت فروبرده و در بحر مکاشفت مستغرق گشته. (گلستان سعدی) ، (در اصطلاح عروض) مراقبت آن است که سقوط یکی از دو حرف با ثبوت دیگری متلازمان باشند، یعنی دو حرف نه با هم ساقط شوند و نه باهم ثابت باشند، و این اسم از مراقبت کواکب افقی گرفته اند: و چون حقیقت مراقبت معلوم شد بدان که مراقبت قایم است میان یاء مفاعیلن و نون آن در نوع مسدس از بحر هزج اخرب، و خاص در این نوع بعد از مفعول یا مفاعیل آید به سقوط نون، یا مفاعلن آید به سقوط یاء، و در مسدس این نوع به هیچ وجه بعد از مفعول مفاعلین سالم نیاید. (از المعجم ص 48)
لغت نامه دهخدا
(شُ)
پیوسته خوردن می. (منتهی الارب). ملازم خمر بودن. دائم می خوردن. (ازمتن اللغه). مقلوب معاقره است. (از اقرب الموارد) (از متن اللغه) (از منتهی الارب). رجوع به معاقره شود
لغت نامه دهخدا
معاقبه و معاقبت در فارسی: کیفر دادن، از پشت آمدن، پشت کسی نشستن، به پستا سوار شدن (پستا نوبت) سزای عمل بد کسی را دادن عقاب دادن، از پی کسی درآمدن پشت سرکسی سوار شدن، بنوبت سوار شدن، آنست که سقوط دوحرف از و زنی بر سبیل مناوبت باشد اگر یکی بیفتد البته دیگری بر قرار باشد و شاید که هیچ دو ساقط نشوند اما نشاید که هر دو با هم بیفتند و این اسم از مناوبت دو شریک گرفته اند که در سفری یک مرکوب دارند و بنوبت بر نشینند و آنرا در عربیت معاقبت خوانند... بدانک معاقبت است میان یاء و نون مفاعیلن در بحر هزج اگر یاء بیفتد نشاید که نون بیفتد و همچنین معاقبت است میان نون فاعلاتن و الف فاعلن و فاعلاتن دیگر که از پس آن آید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مراقبت
تصویر مراقبت
حراست، حفاظت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرازبه
تصویر مرازبه
مرازبه در فارسی - از ریشه پارسی مرز بانان جمع مرزبان بسیاق عربی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مراقبت
تصویر مراقبت
((مُ قِ بَ))
نگاهبانی، دیده بانی کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مراقبت
تصویر مراقبت
تیمار، نگهداری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مراقبت
تصویر مراقبت
رعايةً
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از مراقبت
تصویر مراقبت
Care, Guardedness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مراقبت
تصویر مراقبت
soin, prudence
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از مراقبت
تصویر مراقبت
돌봄 , 조심
دیکشنری فارسی به کره ای
مدیتیشن
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از مراقبت
تصویر مراقبت
دیکھ بھال , احتیاط
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از مراقبت
تصویر مراقبت
การดูแล , ความระมัดระวัง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از مراقبت
تصویر مراقبت
huduma, tahadhari
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از مراقبت
تصویر مراقبت
טיפול , זהירות
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از مراقبت
تصویر مراقبت
ケア , 用心
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از مراقبت
تصویر مراقبت
照顾 , 警惕
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از مراقبت
تصویر مراقبت
যত্ন , সতর্কতা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از مراقبت
تصویر مراقبت
bakım, dikkatlilik
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از مراقبت
تصویر مراقبت
perawatan, kewaspadaan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از مراقبت
تصویر مراقبت
देखभाल , सतर्कता
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از مراقبت
تصویر مراقبت
cura, attenzione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از مراقبت
تصویر مراقبت
zorg, voorzichtigheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مراقبت
تصویر مراقبت
догляд , обережність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مراقبت
تصویر مراقبت
уход , осторожность
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مراقبت
تصویر مراقبت
opieka, ostrożność
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مراقبت
تصویر مراقبت
Pflege, Vorsicht
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مراقبت
تصویر مراقبت
cuidado, cautela
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مراقبت
تصویر مراقبت
cuidado, cautela
دیکشنری فارسی به اسپانیایی