- مرافع
- دادستان، داد گوی (وکیل دادگستری) داد گزار
معنی مرافع - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
با هم دعوا داشتن، مشاجره داشتن، شکایت نزد حاکم بردن، با هم به دادگاه رفتن و دادخواهی کردن
با هم دعوی داشتن
مرافعه: مرافعت پیش قاضی بردیم
افراشته، بلند
بازیابه ها، بن مایه ها
چراگاه ها
همداد خواهی با هم نزد داور رفتن با هم بداور شدنبا هم مرافعه پیش قاضی بردن،جمع ترافعات. با هم مرافعه پیش قاضی بردن
یاری دهنده به یکدیگر
رفاقت کننده، همراه، موافق
با هم مرافعه پیش قاضی بردن
مرفق ها، کارها یا چیزهایی که از آن سود و بهره ببرند، جمع واژۀ مرفق
کسی که چیزی را دفع و رد می کند، دفاع کننده
مرجع ها، محل های بازگشت، جمع واژۀ مرجع
مدفع ها، آلت دفاع از قبیل توپ و تفنگ، آلت دفع، جمع واژۀ مدفع
بلند، دراز، قدکشیده، برافراشته، مرتفع، مقابل پست
منفعت ها، چیزهایی که موجب نفع بشود، فایده ها، سودها، بهره ها، سودمند بودن، جمع واژۀ منفعت
مربع ها، بارانهای بهاری، جاهای اقامت در فصل بهار، جمع واژۀ مربع
راننده و دور کننده، دفاع کننده
جمع مرفق، آرنج ها، وارن ها، سود بخش ها، آسا ابزار، وسائل آسایش، همراه، جفت بند در نوگری
جمع مرجع، محلهای رجوع
جمع مرتع، واسترها گاویت ها چراگاه ها جمع مرتع چراگاهها: ... و در خفض عیش و لذت عمر بامن و استنامت و فراغ دل و استقامت حال در آن مراتع و مراعی بی زحمت حافظ و منت راعی بسر میبردند
جمع مربع، جای ها جایباش ها، خانه های بهاری (در یکی از واژه نامه ها این واژه را برابر با باران های بهاری دانسته اند جمع مربع. بارانهای بهاری، جای بارشهای بهار محلهای اقمات در بهار
برداشته شده، بلند کرده شده، برافراشته
جمع منفعه، سود ها بهره ها جمع منفعت سود ها منفعتها
((مَ جِ))
فرهنگ فارسی معین
جمع مرجع
مراجع تقلید: مجتهدانی که مردم از آنان در احکام شرعی تقلید کنند
مراجع قانون: منابعی که قوانین از آن ها اقتباس و استنباط شده است
مراجع قانونی: مؤسسات و اداراتی که بر طبق قانون برای مراجعه افراد به منظور تنظیم روابط افراد با هم
مراجع تقلید: مجتهدانی که مردم از آنان در احکام شرعی تقلید کنند
مراجع قانون: منابعی که قوانین از آن ها اقتباس و استنباط شده است
مراجع قانونی: مؤسسات و اداراتی که بر طبق قانون برای مراجعه افراد به منظور تنظیم روابط افراد با هم