جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با مرابع

مرابع

مرابع
مربع ها، بارانهای بهاری، جاهای اقامت در فصل بهار، جمعِ واژۀ مربع
مرابع
فرهنگ فارسی عمید

مرابع

مرابع
جمع مربع، جای ها جایباش ها، خانه های بهاری (در یکی از واژه نامه ها این واژه را برابر با باران های بهاری دانسته اند جمع مربع. بارانهای بهاری، جای بارشهای بهار محلهای اقمات در بهار
فرهنگ لغت هوشیار

مرابع

مرابع
جَمعِ واژۀ مربع. (از متن اللغه). رجوع به مِربَع و مربعه (به معنی چوبی که دو طرف آن بگیرند و با آن بار بر پشت ستور نهند) شود، جَمعِ واژۀ مربع، به معنی باران بهاری. (از اقرب الموارد). رجوع به مَربَع شود، جَمعِ واژۀ مربع، به معنی اقامتگاه تابستانی و ییلاق. (از اقرب الموارد) (از متن اللغه). رجوع به مَربَع شود: بستانش حدائق... نوع انسان چنان نواحی و مرابع به چشم و گوش ندیده و نشینده. (ترجمه محاسن اصفهان ص 11) ، جای بارشهای بهار. رجوع به معنی قبلی شود، منزل ها. مکانها. (آنندراج) (غیاث اللغات). رجوع به معنی سوم شود
لغت نامه دهخدا