معنی مرتفع مرتفع مُرتَفِع بلند، دراز، قدکشیده، برافراشته، مرتفع، مقابل پست بلند، دراز، قدکشیده، برافراشته، مرتفع، مقابلِ پَست تصویر مرتفع فرهنگ فارسی عمید