جدول جو
جدول جو

معنی مذأبه - جستجوی لغت در جدول جو

مذأبه
(مَ ءَ بَ)
ارض مذأبه، زمین گرگ ناک. (آنندراج) (منتهی الارب). زمینی بسیارگرگ. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از محاربه
تصویر محاربه
با هم جنگ کردن، جنگیدن، در علم حقوق از بین بردن نظم و امنیت با استفاده از اسلحه یا بدون آن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مذاکره
تصویر مذاکره
با کسی در امری گفتگو کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مخاطبه
تصویر مخاطبه
با هم سخن گفتن، گفتگو کردن، بازخواست کردن، جرّوبحث
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از محاسبه
تصویر محاسبه
حساب کردن، با کسی حساب کردن، به حساب و کتاب کسی رسیدن، کنایه از رسیدگی و بررسی امری
فرهنگ فارسی عمید
(شُ)
بچه مادیان در استخوان گرداگرد دبر افتادن و نزدیک گردیدن برآمدن آن. ذناب. (از ناظم الاطباء) (از منتهی الارب).
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ ءَبْ بِهْ)
تکبرکننده. (آنندراج). متکبر و سرکش و نافرمان. (ناظم الاطباء). و رجوع به تأبه شود
لغت نامه دهخدا
بوته. بوتقه. بودقه. بوطقه. بوطق. (یادداشت مؤلف). رجوع به بوته شود
لغت نامه دهخدا
(مُ بَ)
تأنیث مذاب. رجوع به مذاب شود: مواد مذابه
لغت نامه دهخدا
(مُ ذَءْ ءَ)
غلام مذأب، طفل با گیسو. (منتهی الارب). غلامی گیسودراز. (مهذب الاسماء) ، غبیط مذأب، پالان ذوابه دار. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
مذاکره و مذاکرت در فارسی: گفت و گو خویسه گفتگو کردن با کسی در موضوعی، گفتگو: مااین روایت بمذاکره شنیدیم، جمع مذاکرات
فرهنگ لغت هوشیار
مخاطبه و مخاطبت در فارسی گفت و گو، درشتی سر زنش روبرو سخن گفتن با کسی گفتگو کردن، عتاب کردن سخنان درشت گفتن: در این وقت که آواز مخاطبه و معاتبه از منزل ایشان بگوش وی رسید جمع مخاطبات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مخالبه
تصویر مخالبه
فریفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مداعبه
تصویر مداعبه
شوخی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
مجاذبت در فارسی: کشمکش همدیگر را کشیدن نزاع و کشمکش کردن: یکی را اختیار کردند تا قایم مقام برادر بنشست برادر دیگر را که مجاذبت ملک می نمود از دست برداشتند
فرهنگ لغت هوشیار
محاربه و محاربت در فارسی: جنگ رزم با یکدیگر جنگیدن حرب کردن، حرب جمع محاربات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از محاسبه
تصویر محاسبه
حساب کردن
فرهنگ لغت هوشیار
مجانبه و مجانبت در فارسی دوریازی، نزد یازی از واژگان دو پهلو پهلوی هم واقع شدن، از یکدیگر دور شدن دوری گزیدن
فرهنگ لغت هوشیار
مذابه در فارسی مونث مذاب: گدازه بخسیده مونث مذاب: مواد مذابه آتشفشانی
فرهنگ لغت هوشیار
متادبه در فارسی مونث متادب از ریشه پارسی ادب آموخته مونث متادب جمع متادبات
فرهنگ لغت هوشیار
مجاوبه و مجاوبت در فارسی مونث مجاوب: هم پاسخی به یکدیگر پاسخ دادن جمع مجاوبات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مذاکره
تصویر مذاکره
((مُ کِ رِ))
گفتگو کردن درباره کاری یا امری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از محاربه
تصویر محاربه
((مُ رِ بِ))
جنگیدن، پیکار کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مداعبه
تصویر مداعبه
((مُ ع بِ))
شوخی کردن، مزاح کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از محاسبه
تصویر محاسبه
((مُ س بِ))
حساب کردن، رسیدگی به حساب، حساب چیزی را نگه داشتن، جمع محاسبات
فرهنگ فارسی معین
تصویری از محاسبه
تصویر محاسبه
شمارش، برآورد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از محاربه
تصویر محاربه
جنگ
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مذاکره
تصویر مذاکره
گفت و گذار، گفتگو
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از محاسبه
تصویر محاسبه
Computation
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مذاکره
تصویر مذاکره
Negotiation
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از محاسبه
تصویر محاسبه
cálculo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مذاکره
تصویر مذاکره
negociação
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از محاسبه
تصویر محاسبه
Berechnung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مذاکره
تصویر مذاکره
Verhandlung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از محاسبه
تصویر محاسبه
obliczenia
دیکشنری فارسی به لهستانی