جدول جو
جدول جو

معنی مدوز - جستجوی لغت در جدول جو

مدوز
نوعی جاندار مرجانی متحرک شبیه چتر دسته کوتاه که چند بازوی دراز از آن آویزان است، چتر دریایی
فرهنگ فارسی عمید
مدوز(مِ)
در جانورشناسی به معنی هر یک از جانورانی که علم تولید مثل را در کلنی هیدروئید که جزو شاخۀ کیسه تنان هستند به عهده دارند. مدوزها ابتدا به روی پایه های کلنی یک هیدروئید به وجود می آیند ولی پس از تکامل زندگی آزاده و پلاژیکی را شروع می کنند، شکل خارجی این جانوران شبیه یک چتر است و به همین جهت آنها را چتر دریائی نیز میگویند. حرکت مدوز به واسطۀ جهشهای متوالی که به انقباضات چتر مربوط است انجام می گیرد. (فرهنگ فارسی معین) ، در جانورشناسی، رده ای از کیسه تنان که به حالت آزاد می زیند و جزو ردۀ سیفوزوئر یا آکالف ها می باشند. این جانوران نیز شبیه چتراند و سابقاً آنها را با مدوز هیدروئیدها اشتباه می کرده اند. ولی مدوزهای اخیر، یعنی آکالف ها از مدوز هیدروئیدها بزرگترند و حتی جنس هائی از آنها مشاهده شده که قطر چترشان بالغ بر 2/5 متر بوده است، در حالی که مدوز هیدروئیدها یک تا دو سانتی متر بیشتر قطر ندارند. چتر دریائی. عروس دریائی. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
مدوز
فرانسوی چتر دریایی اروس دریا هر یک از جانورانی که عمل تولید مثل را در کلنی هیدوئید که جزو شاخه کیسه تنان هستند بعهده دارند. مدوزها ابتدا بروی پایه های کلنی یک هیدورئید بوجود میایند ولی پس از تکامل زندگی آزاد و پلاژیکی را شروع میکنند. شکل خارجی این جانوران شبیه یک چتر است و بهمین جهت آنها را چتر دریایی نیز مینامند حرکت مدوز بواسطه جهش های متوالی که بانقباضات چتر مربوط است انجام میگیرد، رده ای از کیسه تنان که بحالت آزاد میزیند و جزو رده سیفوزوئرها یا آکالف ها میباشند. این جانوران نیز شبیه چترند وسابقا آنها را با مدوز هیدروئیدها اشتباه میکردند ولی مدوزهای اخیر (یعنی آکالف ها) از مدوز هیدوئیدها بسیار بزرگترند و حتی جنسهایی از آنها مشاهده شده که قطر چترشان بالغ بر 5، 2 متر بوده است در حالیکه مدوز هیدروئیدها 1 تا 2 سانتیمتر بیشتر قطر ندارند چتر دریایی عروس دریایی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مدور
تصویر مدور
گرد، دایره مانند، در ادبیات در فن بدیع یک مصراع از شعر که می توان آن را به شکل دایره نوشته و از هر کلمه شروع به خواندن کرد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مدون
تصویر مدون
فراهم آورده شده، جمع آوری شده، ویژگی اشعار و مطالبی که جمع آوری کرده باشند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ملوز
تصویر ملوز
دارای مغز بادام، بادامی شکل، شبیه بادام
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مجوز
تصویر مجوز
پروانه، اجازۀ رسمی که از طرف دولت برای انجام کاری معیّن صادر شود، اجازه نامه، لیسانس، حکم، فرمان، اذن، اجازه، لهی، پروانچه، جواز
اجازه دهنده، تجویز کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مدور
تصویر مدور
آنکه دور می گرداند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ملوز
تصویر ملوز
بادامی شکل شبیه ببادام، بشکل لوزی: (قیسی... شکافته ملوز 500 من) (مکاتبات رشیدی)، خرمای پر کرده از بادام و جوزاغند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از معوز
تصویر معوز
جامه ژنده، شاونی گهواره پوش پارچه ای که بر گهواره افکنند
فرهنگ لغت هوشیار
از ریشه پارسی پهلوی دوالدار دارای دوال دوال دار، ظاهرا قماش کناره دار و مطرز و سجیف دار است (باستعاره از دوال چرم) : مدول یکی اطلس با نژاد بر آمد بگل گون والاچو باد. (نظام قاری)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مجوز
تصویر مجوز
تجویز شده و روا داشته شده، حلال، اجازه دهنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مدون
تصویر مدون
فراهم آورده شده، جمع آوری شده، تدوین شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مجوز
تصویر مجوز
((مُ جَ وِّ))
تجویز شده، روا داشته شده، اجازه نامه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مدون
تصویر مدون
((مُ دَ وَّ))
تدوین شده، گردآورده شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مدور
تصویر مدور
((مُ دَ وَّ))
گرد، دایره ای
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ملوز
تصویر ملوز
((مُ لَ وَّ))
بادامی شکل، شبیه به بادام، به شکل لوزی، خرمای پر کرده از بادام و جوزاغند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مجوز
تصویر مجوز
پروانه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مجوز
تصویر مجوز
Authorization, License
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مجوز
تصویر مجوز
autorisation, licence
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از مجوز
تصویر مجوز
הרשאה , רישיון , רִשְׁיוּ
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از مجوز
تصویر مجوز
인가 , 면허
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از مجوز
تصویر مجوز
yetkilendirme, lisans
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از مجوز
تصویر مجوز
otorisasi, lisensi
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از مجوز
تصویر مجوز
অনুমোদন , লাইসেন্স
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از مجوز
تصویر مجوز
प्राधिकरण , लाइसेंस
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از مجوز
تصویر مجوز
авторизация , лицензия
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مجوز
تصویر مجوز
autorizzazione, licenza
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از مجوز
تصویر مجوز
autorización, licencia
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از مجوز
تصویر مجوز
autorisatie, licentie, vergunning
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مجوز
تصویر مجوز
авторизація , ліцензія
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مجوز
تصویر مجوز
autoryzacja, licencja
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مجوز
تصویر مجوز
Genehmigung, Lizenz
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مجوز
تصویر مجوز
autorização, licença
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مجوز
تصویر مجوز
授权 , 许可 , 许可证
دیکشنری فارسی به چینی