جدول جو
جدول جو

معنی ملوز

ملوز((مُ لَ وَّ))
بادامی شکل، شبیه به بادام، به شکل لوزی، خرمای پر کرده از بادام و جوزاغند
تصویری از ملوز
تصویر ملوز
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با ملوز

ملوز

ملوز
بادامی شکل شبیه ببادام، بشکل لوزی: (قیسی... شکافته ملوز 500 من) (مکاتبات رشیدی)، خرمای پر کرده از بادام و جوزاغند
ملوز
فرهنگ لغت هوشیار

ملوز

ملوز
حلواءملوز، حلوایی بادام مغز کرده. (مهذب الاسماء). خرمای بادام پرکرده. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). خرمای پرکرده از بادام و جوزاغند. (ناظم الاطباء). خرمای هسته بیرون کرده و لوز به جای هسته نهاده. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) ، روی نیکو و ملیح. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) : وجه ملوز، روی نیکو و ملیح. (ناظم الاطباء) ، بادامی شکل و شبیه به بادام. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

بلوز

بلوز
فرانسوی نیم تنه نیم تن نیم تن نیم تنی تا سر زانوش هست از پی آن برسر زانو نشست (نظامی) کرتی (گویش خوانساری) سفره بزرگ. جامه نیم تنه کرکی یا پشمی یا کاموایی و یا نخی زنانه یا مردانه
فرهنگ لغت هوشیار