معنی مجوز مجوز پروانه، اجازۀ رسمی که از طرف دولت برای انجام کاری معیّن صادر شود، اجازه نامه، لیسانس، حکم، فرمان، اذن، اجازه، لهی، پروانچه، جوازاجازه دهنده، تجویز کننده تصویر مجوز فرهنگ فارسی عمید