بندۀ گریخته. (منتهی الارب). برده ای که ازترس مولایش و یا از رنج کار گریخته باشد ولی از شهر خارج نگشته، گویی که خود را در خانه های شهر دفن کرده است. (از اقرب الموارد) ، شتر رمیده، یا آنکه بی حاجت همچو گریختگان هر سو رود از مردم و شتر. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، ناقه که عادتش چنان باشد که در آبخور میان و وسط شتران بود. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، حسب دفون، اصل و نسب که مشهور نباشد. (از ذیل اقرب الموارد از لسان) ، رجل دفون، شخص خامل و گمنام. (از ذیل اقرب الموارد از لسان)
بندۀ گریخته. (منتهی الارب). برده ای که ازترس مولایش و یا از رنج کار گریخته باشد ولی از شهر خارج نگشته، گویی که خود را در خانه های شهر دفن کرده است. (از اقرب الموارد) ، شتر رمیده، یا آنکه بی حاجت همچو گریختگان هر سو رود از مردم و شتر. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، ناقه که عادتش چنان باشد که در آبخور میان و وسط شتران بود. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، حَسَب دفون، اصل و نسب که مشهور نباشد. (از ذیل اقرب الموارد از لسان) ، رجل دفون، شخص خامل و گمنام. (از ذیل اقرب الموارد از لسان)
دهی است از دهستان سربنان بخش زرند شهرستان کرمان، در 7هزارگزی شمال شرقی زرند، بر سر راه راور به چترود، در منطقۀ کوهستانی سردسیری واقع است و 155 تن سکنه دارد. آبش از قنات تأمین می شود. محصولش غلات و حبوبات و شغل مردمش زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
دهی است از دهستان سربنان بخش زرند شهرستان کرمان، در 7هزارگزی شمال شرقی زرند، بر سر راه راور به چترود، در منطقۀ کوهستانی سردسیری واقع است و 155 تن سکنه دارد. آبش از قنات تأمین می شود. محصولش غلات و حبوبات و شغل مردمش زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
خیک کهنه. (منتهی الارب). مشک آبی کهنه. (از متن اللغه) ، شتر رمیده و بنده گریخته، یا آنکه بی حاجت مانند گریختگان هر سو رود از مردم و شتر. (منتهی الارب). شتر یا انسان بیهوده پوی. (از متن اللغه) ، رکیه مدفان، چاه انباشته. (منتهی الارب) : بئر مندفنه. (از متن اللغه)
خیک کهنه. (منتهی الارب). مشک آبی کهنه. (از متن اللغه) ، شتر رمیده و بنده گریخته، یا آنکه بی حاجت مانند گریختگان هر سو رود از مردم و شتر. (منتهی الارب). شتر یا انسان بیهوده پوی. (از متن اللغه) ، رکیه مدفان، چاه انباشته. (منتهی الارب) : بئر مندفنه. (از متن اللغه)
مرد وامدار. مرد بسیاروام. (منتهی الارب). قرض دار. (غیاث اللغات). بدهکار. وامدار. غریم. مقروض. داین. نعت است از دین: بس کس از عقد زنان قارون شده دیگری از عقد زن مدیون شده. مولوی
مرد وامدار. مرد بسیاروام. (منتهی الارب). قرض دار. (غیاث اللغات). بدهکار. وامدار. غریم. مقروض. داین. نعت است از دین: بس کس از عقد زنان قارون شده دیگری از عقد زن مدیون شده. مولوی
اگر کسی در خواب ببیند که در حال مدفوع کردن است و مردم نیز، به او نگاه میکنند، باید از اعمالی که مایه آبروریزی هستند به شدت بپرهیزد. اگر کسی در خواب ببیند که در بسترش مدفوع میکند، زنش را طلاق میدهد و به بیماری درازمدتی مبتلا میگردد و اگر ببیند که بدن و لباسهایش را به مدفوع و نجاست آلوده کرد، مرتکب جرم و گناهی میشود. خالد بن علی بن محد العنبری خواب مدفوع: پول و گرایش به پوچ گرایی مدفوع نوزاد روی تخت: امتیاز بزرگی نصیبتان میشود مدفوع حیوانات: منفعتهای بزرگ براحتی نصیب شما می شود. هرنوع مدفوع دیگر: هدیه پرارزشی دریافت میکنید. کتاب سرزمین رویاها
اگر کسی در خواب ببیند که در حال مدفوع کردن است و مردم نیز، به او نگاه میکنند، باید از اعمالی که مایه آبروریزی هستند به شدت بپرهیزد. اگر کسی در خواب ببیند که در بسترش مدفوع میکند، زنش را طلاق میدهد و به بیماری درازمدتی مبتلا میگردد و اگر ببیند که بدن و لباسهایش را به مدفوع و نجاست آلوده کرد، مرتکب جرم و گناهی میشود. خالد بن علی بن محد العنبری خواب مدفوع: پول و گرایش به پوچ گرایی مدفوع نوزاد روی تخت: امتیاز بزرگی نصیبتان میشود مدفوع حیوانات: منفعتهای بزرگ براحتی نصیب شما می شود. هرنوع مدفوع دیگر: هدیه پرارزشی دریافت میکنید. کتاب سرزمین رویاها