دستبندبازنده. (آنندراج). آنکه دست می بازد یعنی دست دیگری را گرفته رقص می کند، چنانکه در قدیم معمول ایرانیان بوده است. (ناظم الاطباء). نعت فاعلی است از دعکسه. رجوع به دعکسه شود
دستبندبازنده. (آنندراج). آنکه دست می بازد یعنی دست دیگری را گرفته رقص می کند، چنانکه در قدیم معمول ایرانیان بوده است. (ناظم الاطباء). نعت فاعلی است از دعکسه. رجوع به دعکسه شود
دستبند بازیدن. (از منتهی الارب) (آنندراج). بازی دعکسه کردن و آن بازی مجوسان است. (از اقرب الموارد). ببازی دستبند بازیدن یعنی دست یکدیگر را گرفته رقص کردن. (ناظم الاطباء)
دستبند بازیدن. (از منتهی الارب) (آنندراج). بازی دعکسه کردن و آن بازی مجوسان است. (از اقرب الموارد). ببازی دستبند بازیدن یعنی دست یکدیگر را گرفته رقص کردن. (ناظم الاطباء)
راه نرم سپرده. (منتهی الارب). راه پاسپردۀ نرم. (از ناظم الاطباء). راهی که بر اثر عبور رهگذران پاخورده و نرم شده است. (از اقرب الموارد). ج، مداعس، نیزه میانه دست که دوتا نشود. (منتهی الارب). نیزه ای که خم نشود. رجوع به مدعس شود، طریق مدعاس، کثیرالاّثار. دعس. مدعوس. (اقرب الموارد). راهی پاسپرده که آثار و نشان پا در آن بسیار باشد. (از متن اللغه)
راه نرم سپرده. (منتهی الارب). راه پاسپردۀ نرم. (از ناظم الاطباء). راهی که بر اثر عبور رهگذران پاخورده و نرم شده است. (از اقرب الموارد). ج، مداعس، نیزه میانه دست که دوتا نشود. (منتهی الارب). نیزه ای که خم نشود. رجوع به مِدعَس شود، طریق مدعاس، کثیرالاَّثار. دعس. مدعوس. (اقرب الموارد). راهی پاسپرده که آثار و نشان پا در آن بسیار باشد. (از متن اللغه)
جای کماج پختن در بادیه و تنور بریانی. (منتهی الارب). جای نان پختن و جای بریان کردن در بادیه و آنجا که ریگ داغ یا خاکستر گرم (مله) است بریان کردن گوشت را. (از اقرب الموارد). جائی که آتش ریخته گوشت کباب می کنند. (ناظم الاطباء)
جای کماج پختن در بادیه و تنور بریانی. (منتهی الارب). جای نان پختن و جای بریان کردن در بادیه و آنجا که ریگ داغ یا خاکستر گرم (مله) است بریان کردن گوشت را. (از اقرب الموارد). جائی که آتش ریخته گوشت کباب می کنند. (ناظم الاطباء)