جدول جو
جدول جو

معنی منعکس

منعکس
درخشیده (عکس پذیرفته)، باز تابیده، برگشته واژگون، پرتو افکن عکس پذیرفته، انعکاس یافته (چنانکه چهره شخص در آیینه)، پرتو افکننده، برگشته منقلب شده واژگون
فرهنگ لغت هوشیار