جمع واژۀ محکمه. آیات محکمات، مقابل متشابهات. آیات ظاهر المعانی یعنی آیاتی که معانی آن صریح باشد بر یک وجه. (غیاث). آیات محکمات، آیات واضح که سامع محتاج به تأویل نیفتد. (ناظم الاطباء) (السامی). آیت های قرآن که یک معنی را محتمل بود. (مهذب الاسماء). که سائل نیازمند تأویل نیست مانند آیات: قل تعالوااتل ماحرم ربکم علیکم... تا آخر سوره که آیات واضح المراد است و شنونده را نیاز به تأویل نمی افتد. (از منتهی الارب). امام فخر در تفسیر کبیر گوید درباره معنای محکم و متشابه اقوال گوناگون است از ابن عباس نقل شده است که آیات محکم عبارتند از سه آیه در سورۀ انعام (قل تعالوا... تاآخر این سه آیه) و متشابه عبارت است از اوایل سور. و در روایت دیگر از ابن عباس محکم به ناسخ و متشابه به منسوخ تعبیر شده است. (از تفسیر کبیر امام فخررازی چ 1357 ج 9 ص 182). و رجوع به محکم شود: ترا ز حکمت یونان جز این چه شد حاصل که شبهه کردی در محکمات قرآنی. قاآنی
جَمعِ واژۀ مُحکَمَه. آیات محکمات، مقابل متشابهات. آیات ظاهر المعانی یعنی آیاتی که معانی آن صریح باشد بر یک وجه. (غیاث). آیات محکمات، آیات واضح که سامع محتاج به تأویل نیفتد. (ناظم الاطباء) (السامی). آیت های قرآن که یک معنی را محتمل بود. (مهذب الاسماء). که سائل نیازمند تأویل نیست مانند آیات: قل تعالوااتل ماحرم ربکم علیکم... تا آخر سوره که آیات واضح المراد است و شنونده را نیاز به تأویل نمی افتد. (از منتهی الارب). امام فخر در تفسیر کبیر گوید درباره معنای محکم و متشابه اقوال گوناگون است از ابن عباس نقل شده است که آیات محکم عبارتند از سه آیه در سورۀ انعام (قل تعالوا... تاآخر این سه آیه) و متشابه عبارت است از اوایل سور. و در روایت دیگر از ابن عباس محکم به ناسخ و متشابه به منسوخ تعبیر شده است. (از تفسیر کبیر امام فخررازی چ 1357 ج 9 ص 182). و رجوع به محکم شود: ترا ز حکمت یونان جز این چه شد حاصل که شبهه کردی در محکمات قرآنی. قاآنی
جمع واژۀ محرمه. (ناظم الاطباء) : و پشت بر محظورات و محرمات شرع کرده. (المعجم فی معاییر اشعارالعجم ص 1) ، جمع واژۀ محرمه. زنانی که به علت نسب، مصاهره، رضاع، لعان، قذف، زنا و لواط تزویج آنها بر مرد حرام است. (از یادداشت لغتنامه) ، زنان حرم، (اصطلاح بزازان). جامۀ راه راه که یک راه سیاه و یک راه سپید دارد پارچۀ خطدار الوان. (ناظم الاطباء) : به دست صوفی صوف از محرمات همه که منهیند برو توبه از مناهی کن. نظام قاری (دیوان البسه ص 100). گاه شد آشکار گه ظاهر در لباس محرمات عبا. نظام قاری (دیوان البسه ص 20). فش عمامه درآمد به احتساب رخوت براند دره بنهی محرمات دگر. نظام قاری (دیوان البسه ص 15). از بس الف زخم کشیدم بر سر از سر تا پامحرمات است دلم. سعید اشرف. محرمات مکن بر من این محرم را برنگ ابر سیه بر صفای مه می نوش. میرنجات. ، جمع واژۀ محرّم. رجوع به محرّم شود
جَمعِ واژۀ محرمه. (ناظم الاطباء) : و پشت بر محظورات و محرمات شرع کرده. (المعجم فی معاییر اشعارالعجم ص 1) ، جَمعِ واژۀ محرمه. زنانی که به علت نسب، مصاهره، رضاع، لعان، قذف، زنا و لواط تزویج آنها بر مرد حرام است. (از یادداشت لغتنامه) ، زنان حرم، (اصطلاح بزازان). جامۀ راه راه که یک راه سیاه و یک راه سپید دارد پارچۀ خطدار الوان. (ناظم الاطباء) : به دست صوفی صوف از محرمات همه که منهیند برو توبه از مناهی کن. نظام قاری (دیوان البسه ص 100). گاه شد آشکار گه ظاهر در لباس محرمات عبا. نظام قاری (دیوان البسه ص 20). فش عمامه درآمد به احتساب رخوت براند دره بنهی محرمات دگر. نظام قاری (دیوان البسه ص 15). از بس الف زخم کشیدم بر سر از سر تا پامحرمات است دلم. سعید اشرف. محرمات مکن بر من این محرم را برنگ ابر سیه بر صفای مه می نوش. میرنجات. ، جَمعِ واژۀ مُحَرَّم. رجوع به مُحَرَّم شود
حمایت کردن. محاماه: فی الجمله ارکان وسران بر موافقت سلطان در معاطات کؤوس (از) محامات نفوس مهمل ماندند. (جهانگشای جوینی ج 2 ص 186). رجوع به محاماه شود، محامات بر ضیف، نیک قیام کردن به مهمانی مهمان. (یادداشت مرحوم دهخدا)
حمایت کردن. محاماه: فی الجمله ارکان وسران بر موافقت سلطان در معاطات کؤوس (از) محامات نفوس مهمل ماندند. (جهانگشای جوینی ج 2 ص 186). رجوع به محاماه شود، محامات بر ضیف، نیک قیام کردن به مهمانی مهمان. (یادداشت مرحوم دهخدا)
جمع محرمه، نا شایست ها، مشکوییان پردگیان، جامه راهراه جمع محرمه، جمع محرمه (محرم) چیز های حرام: ... و پشت بر محظورات و محرمات شرع کرده، زنان حرم، جامه راه راه الوان: هنگام محرم است و با تست دلم بیزار ز گلزار حیاتست دلم. از بس الف زخم کشیدم بر سر از سر تا پا محرمات است دلم. (محمد سعید اشرف) جمع محرمه
جمع محرمه، نا شایست ها، مشکوییان پردگیان، جامه راهراه جمع محرمه، جمع محرمه (محرم) چیز های حرام: ... و پشت بر محظورات و محرمات شرع کرده، زنان حرم، جامه راه راه الوان: هنگام محرم است و با تست دلم بیزار ز گلزار حیاتست دلم. از بس الف زخم کشیدم بر سر از سر تا پا محرمات است دلم. (محمد سعید اشرف) جمع محرمه