- محذورات
- دشواری ها، مشکلات، گرفتاری ها، پیشامدهای ناگوار
معنی محذورات - جستجوی لغت در جدول جو
- محذورات
- جمع محذوره، ترسناک ها پرهیز شدگان جنگ ها جمع محذوره (محذور) : دور شده ها: پرهیز شده ها، موانع، مشقات گرفتاریها: یکدیگر را در مهالک و محذورات معین و یاور بودند
- محذورات ((مَ))
- جمع محذوره، دوری شده ها، مشکلات، گرفتاری ها
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تنگنا
محذورات، دشواری ها، مشکلات، گرفتاری ها، پیشامدهای ناگوار
جمع محاورت (محاوره)
جمع محذوفه، کاستگان بریدگان جمع محذوفه
جمع محظوره (محظور) : اگر همه در امور دولت محظورات لازم آمدی روز تفقدی هر روز هفته انعام و احسانی درباره ایشان بلاتوقف بظهر میاید
جمع محصوره، گرد گرفتگان ورتکان بن بست ها جمع محصوره
فرآورده ها
درونمایه
جمع تحذیر
جمع تحاور
قاذوره، نجاست از قبیل ادرار و مدفوع، کار زشت، گناه فاحش، زنا، پلیدی، مردار، آنکه به سبب بدخویی با دیگران مراوده و آمیزش نداشته باشد
جمع قاذوره، پلیدی ها آخال قاذوره پلیدیها نجاستها
جمع ماثوره
جمع مبذوله، بخشیده ها پذیرفته ها جمع مبذوله (مبذول)
نیکفر جامان پذیرفته ها درست ها جمع مبروره
جمع متصوره، گمان شدگان انگاشتگان، جمع متصوره، گمان برندگان انگارندگان جمع متصوره، جمع متصوره
جمع متهوره
گواه بودنها جنگ های تن به تن سخنرانی ها داد خواهی ها جمع محاضره معلومات ادبی و تاریخی که در مجالس علما رد و بدل شود. یافن (علم) محاضرات. فنی (علمی) است که بدان ملکه ای حاصل شود که سخنی از دیگری آورند که از جهت معانی وصفی و یا از باب ترکیب خاصی که دارد با مقام مناسب افتد غرض از آن کسب این ملکه و فایده آن پرهیز از خطا در تطبیق آن سخن است با مقتضای مقام تخاطب از جهت معانی اصلی و از جهت ترکیب خاصی که آن سخن دارد. فرق میان این علم و علم معانی در آنست که علم معانی عبارت است از اینکه متکلم سخن خود را بر مقتضای حال و مقام و سخن منقول از دیگری را با خصوصیاتی مناسب بحال خود تطبیق دهد و محاضرات عبارت از بکار بردن سخن بلغاست در اثنای سخن بطریقی که در جایی مناسب بر سبیل حکایت ایراد گردد
جمع مجروره، کشیدگان کشیده شدگان جمع مجروره (مجرور)
جمع محبوبه، تازان دلداران ریکایان جمع محبوبه
جمع محموله، بارها جمع محموله (محمول) بار برداشته شده ها، بار ها
جمع محلوله، آبیدگان جمع محوله (محلول)
جمع محدوده، دیوار بندان سامانداران مرزین ها جمع محدوده (محدود)
جمع محجوبه، پردگیان
جمع محتویه، فروستان جمع محتویه (محتوی)
جمع محتومه (محتوم)
از خود بیخود شده
جمع محفوظه (محفوظ) حفظ شده ها (زنان)، حفظ کرده ها بیاد داشته ها: اما بیشتر محفوظات استاد از گفتار متقدمان پارسی و تازی بود
جمع محصوله، فرآورده ها میوکان جمع محصوله (محصول) غله و بار و حاصل کشتزارها و میوه جات
جمع محسوسه، سهشی ها سهشیان دشستگان مرغوا ها جمع محسوسه (محسوس) اموری که بحواس ظاهره ادراک شوند و آنها شامل پنج قسمند: مذوقات مشمومات ملموسات مبصرات مسموعات: و نیز همه حسها محسوسات خود را باز یک حس عام مرهمه را دهند یا نه
جمع مذکور، گفته ها به یاد سپرده ها نام برده ها نام بردگان
جمع مذکوره