- محتنک (مُ تَ نِ)
نعت فاعلی از احتناک. لبیشه کننده اسب را. (از منتهی الارب) ، مرد استوارخرد به تجربه. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء). مرد مجرب و آزموده، فاتح و غالب. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب). مستولی شونده بر کسی. (آنندراج) ، ملخ خورندۀ گیاه. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب). ملخ که نباتهای زمین را خورد. (آنندراج) ، گیرندۀ مال کسی. (از منتهی الارب)
