- محاورات
- جمع محاورت (محاوره)
معنی محاورات - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جمع تحاور
دشواری ها، مشکلات، گرفتاری ها، پیشامدهای ناگوار
محذورات، دشواری ها، مشکلات، گرفتاری ها، پیشامدهای ناگوار
گواه بودنها جنگ های تن به تن سخنرانی ها داد خواهی ها جمع محاضره معلومات ادبی و تاریخی که در مجالس علما رد و بدل شود. یافن (علم) محاضرات. فنی (علمی) است که بدان ملکه ای حاصل شود که سخنی از دیگری آورند که از جهت معانی وصفی و یا از باب ترکیب خاصی که دارد با مقام مناسب افتد غرض از آن کسب این ملکه و فایده آن پرهیز از خطا در تطبیق آن سخن است با مقتضای مقام تخاطب از جهت معانی اصلی و از جهت ترکیب خاصی که آن سخن دارد. فرق میان این علم و علم معانی در آنست که علم معانی عبارت است از اینکه متکلم سخن خود را بر مقتضای حال و مقام و سخن منقول از دیگری را با خصوصیاتی مناسب بحال خود تطبیق دهد و محاضرات عبارت از بکار بردن سخن بلغاست در اثنای سخن بطریقی که در جایی مناسب بر سبیل حکایت ایراد گردد
جمع محذوره، ترسناک ها پرهیز شدگان جنگ ها جمع محذوره (محذور) : دور شده ها: پرهیز شده ها، موانع، مشقات گرفتاریها: یکدیگر را در مهالک و محذورات معین و یاور بودند
جمع محظوره (محظور) : اگر همه در امور دولت محظورات لازم آمدی روز تفقدی هر روز هفته انعام و احسانی درباره ایشان بلاتوقف بظهر میاید
جمع محصوره، گرد گرفتگان ورتکان بن بست ها جمع محصوره
جمع مشاوره، اوسکارش ها رایزنی ها
سخنانی که از فصحا و بلغا در اثنای بحث و محاوره بیاورند که مناسب با مقام باشد
محاوره: مرد از محاورت او بجان رنجیدی و از مجاورت او چاره ندیدی
فرآورده ها
تنگنا
درونمایه
رایزنان، هم سگالان
گفتگوها
جمع ماثوره
جمع متاخره، پسینیان واپسینیان درنگ کنندگان جمع متاخره
جمع متاثره، سنهیدگان جمع متاثره
نیکفر جامان پذیرفته ها درست ها جمع مبروره
جمع متصوره، گمان شدگان انگاشتگان، جمع متصوره، گمان برندگان انگارندگان جمع متصوره، جمع متصوره
جمع مجاوبه، هم پاسخی ها
جمع مجاوبت
جمع متهوره
رفع نمودن خصومت، دیوان عدالت
جمع محاسبه، آسارگان آمارشان مارگان شمار گری ها جمع محاسبه و محاسبت. یا اداره محاسبات. اداره حسابداری
جمع محاربه، جنگ ها رزم ها جمع محاربه و محاربت
جمع مجروره، کشیدگان کشیده شدگان جمع مجروره (مجرور)
جمع محبوبه، تازان دلداران ریکایان جمع محبوبه
جمع محموله، بارها جمع محموله (محمول) بار برداشته شده ها، بار ها
جمع محلوله، آبیدگان جمع محوله (محلول)
جمع محذوفه، کاستگان بریدگان جمع محذوفه
جمع محدوده، دیوار بندان سامانداران مرزین ها جمع محدوده (محدود)