جمع واژۀ مشاوره: و درهمه اصناف خطابت مفید اما تعلق ممکن و غیرممکن به مشاورات و کاین و غیرکاین به مشاجرات و تعظیم و تحقیر او به منافرات بیشتر بود. (اساس الاقتباس ص 569)
جَمعِ واژۀ مشاوره: و درهمه اصناف خطابت مفید اما تعلق ممکن و غیرممکن به مشاورات و کاین و غیرکاین به مشاجرات و تعظیم و تحقیر او به منافرات بیشتر بود. (اساس الاقتباس ص 569)
جمع واژۀ محظوره. چیزهای حرام و ناروا و غیرمشروع. یقال: الضرورات تبیح المحظورات. (ناظم الاطباء) : راه تظاهر به خمر و زمر و محظورات شرع بربست. (ترجمه تاریخ یمینی). اگر همه درامور دولت محظورات لازم آمدی... (عالم آرای عباسی)
جَمعِ واژۀ محظوره. چیزهای حرام و ناروا و غیرمشروع. یقال: الضرورات تبیح المحظورات. (ناظم الاطباء) : راه تظاهر به خمر و زمر و محظورات شرع بربست. (ترجمه تاریخ یمینی). اگر همه درامور دولت محظورات لازم آمدی... (عالم آرای عباسی)
جمع واژۀ محاضره. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) ، معلومات و یادداشته شده ها و سخنهای موافق حال و حکایات سلف مناسب مقام یعنی علم تواریخ. (غیاث) (آنندراج). ابوالخیر در مفتاح السعاده گوید دانشی است که به سبب آن ملکه ای برای انسان حاصل گردد که تواند برای دیگران کلامی ایراد نماید که از هر جهت مناسبت حال و مقام را داشته باشد و هدف از این علم تحصیل و به دست آوردن این ملکه است و فائدۀ آن دوری از خطا در تطبیق کلام منقول از غیر است. (از کشف الظنون ج 2 ص 1609). - علم محاضرات، آنچه را که از حدیث غریب و یا شعر عجیب بر کسی خوانند. (از نفائس الفنون). ، حاضرشدنها. (آنندراج) (غیاث)
جَمعِ واژۀ محاضره. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) ، معلومات و یادداشته شده ها و سخنهای موافق حال و حکایات سلف مناسب مقام یعنی علم تواریخ. (غیاث) (آنندراج). ابوالخیر در مفتاح السعاده گوید دانشی است که به سبب آن ملکه ای برای انسان حاصل گردد که تواند برای دیگران کلامی ایراد نماید که از هر جهت مناسبت حال و مقام را داشته باشد و هدف از این علم تحصیل و به دست آوردن این ملکه است و فائدۀ آن دوری از خطا در تطبیق کلام منقول از غیر است. (از کشف الظنون ج 2 ص 1609). - علم محاضرات، آنچه را که از حدیث غریب و یا شعر عجیب بر کسی خوانند. (از نفائس الفنون). ، حاضرشدنها. (آنندراج) (غیاث)
محاوره. گفتگو. سؤال و جواب. گفت و شنود: ضعیف دل را در محاورت زبان کند شود. (کلیله و دمنه). و انتظار میکردم تا مگر در اثنای محاورت از تو کلمه ای زاید. (کلیله و دمنه). در حسن معاشرت و آداب محاورت. (گلستان). تفرج بلدان و محاورت خلان. (گلستان). مرد از مجاورت او به جان رنجیدی و از محاورت او چاره ندیدی. (گلستان) ، عبارت است از معرفت مواقع کلام و بدایع حدیث با طبقات اقوام، موشح به لطایف و نکات و امثال و ابیات و بعضی این فن را علم محاضرات خوانند. (از نفایس الفنون محمد بن محمود آملی، فن محاوره). رجوع به محاوره شود
محاوره. گفتگو. سؤال و جواب. گفت و شنود: ضعیف دل را در محاورت زبان کند شود. (کلیله و دمنه). و انتظار میکردم تا مگر در اثنای محاورت از تو کلمه ای زاید. (کلیله و دمنه). در حسن معاشرت و آداب محاورت. (گلستان). تفرج بلدان و محاورت خلان. (گلستان). مرد از مجاورت او به جان رنجیدی و از محاورت او چاره ندیدی. (گلستان) ، عبارت است از معرفت مواقع کلام و بدایع حدیث با طبقات اقوام، موشح به لطایف و نکات و امثال و ابیات و بعضی این فن را علم محاضرات خوانند. (از نفایس الفنون محمد بن محمود آملی، فن محاوره). رجوع به محاوره شود
جمع محذوره، ترسناک ها پرهیز شدگان جنگ ها جمع محذوره (محذور) : دور شده ها: پرهیز شده ها، موانع، مشقات گرفتاریها: یکدیگر را در مهالک و محذورات معین و یاور بودند
جمع محذوره، ترسناک ها پرهیز شدگان جنگ ها جمع محذوره (محذور) : دور شده ها: پرهیز شده ها، موانع، مشقات گرفتاریها: یکدیگر را در مهالک و محذورات معین و یاور بودند
گواه بودنها جنگ های تن به تن سخنرانی ها داد خواهی ها جمع محاضره معلومات ادبی و تاریخی که در مجالس علما رد و بدل شود. یافن (علم) محاضرات. فنی (علمی) است که بدان ملکه ای حاصل شود که سخنی از دیگری آورند که از جهت معانی وصفی و یا از باب ترکیب خاصی که دارد با مقام مناسب افتد غرض از آن کسب این ملکه و فایده آن پرهیز از خطا در تطبیق آن سخن است با مقتضای مقام تخاطب از جهت معانی اصلی و از جهت ترکیب خاصی که آن سخن دارد. فرق میان این علم و علم معانی در آنست که علم معانی عبارت است از اینکه متکلم سخن خود را بر مقتضای حال و مقام و سخن منقول از دیگری را با خصوصیاتی مناسب بحال خود تطبیق دهد و محاضرات عبارت از بکار بردن سخن بلغاست در اثنای سخن بطریقی که در جایی مناسب بر سبیل حکایت ایراد گردد
گواه بودنها جنگ های تن به تن سخنرانی ها داد خواهی ها جمع محاضره معلومات ادبی و تاریخی که در مجالس علما رد و بدل شود. یافن (علم) محاضرات. فنی (علمی) است که بدان ملکه ای حاصل شود که سخنی از دیگری آورند که از جهت معانی وصفی و یا از باب ترکیب خاصی که دارد با مقام مناسب افتد غرض از آن کسب این ملکه و فایده آن پرهیز از خطا در تطبیق آن سخن است با مقتضای مقام تخاطب از جهت معانی اصلی و از جهت ترکیب خاصی که آن سخن دارد. فرق میان این علم و علم معانی در آنست که علم معانی عبارت است از اینکه متکلم سخن خود را بر مقتضای حال و مقام و سخن منقول از دیگری را با خصوصیاتی مناسب بحال خود تطبیق دهد و محاضرات عبارت از بکار بردن سخن بلغاست در اثنای سخن بطریقی که در جایی مناسب بر سبیل حکایت ایراد گردد