جدول جو
جدول جو

معنی محاصرت - جستجوی لغت در جدول جو

محاصرت
گرد شخصی (یا اشخاصی) یا محلی را فرا گرفتن بطوری که رابطه او (آنان) با خارج قطع گردد در حصار گرفتن: طول ایام محاصره در صورت مکابره زیاد باعث شدت عدوات غازیان عاقبت اندیش زندیه با صاحبان استشاره است. یا محاصره بری. محاصره ناحیه یا کشوری از راه خشکی. یا محاصره بحری. محاصره ناحیه یا کشوری از راه دریا و قطع رابطه آن با دیاری آزاد
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از معاصرت
تصویر معاصرت
با کسی هم عصر بودن، هم زمان بودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از محاصره
تصویر محاصره
کسی را در حصار یا تنگنا انداختن و اطراف او را احاطه کردن
محاصرۀ گاز انبری: در امور نظامی حرکت دو ستون سرباز برای محاصرۀ دشمن به طوری که نیروهای دشمن را مانند دو لبۀ گاز انبر در میان بگیرند
فرهنگ فارسی عمید
سوال و جواب کردن با یکدیگر حاضر جوابی کردن، مطلبی ادبی یا علمی که در مجلسی بین دانشمندان مورد بحث قرار گیرد جمع محاضرات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از محاصره
تصویر محاصره
در بندان، در حصار گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از محاورت
تصویر محاورت
محاوره: مرد از محاورت او بجان رنجیدی و از مجاورت او چاره ندیدی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از معاصرت
تصویر معاصرت
هم عصر بودن هم زمان بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از محاصره
تصویر محاصره
((مُ ص رِ))
گرداگرد کسی یا جایی را گرفتن و راه را بر آن بستن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از معاصرت
تصویر معاصرت
((مُ ص رَ))
هم عصر بودن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از محاصره
تصویر محاصره
Encirclement
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از محاصر
تصویر محاصر
در حصار کننده، محاصره کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از محاصر
تصویر محاصر
حصاری کننده کسی را به جنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از محافظت
تصویر محافظت
پیره
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مسافرت
تصویر مسافرت
رهسپاری
فرهنگ واژه فارسی سره