جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با محاصر

محاصر

محاصر
حصاری کننده کسی را به جنگ. (آنندراج). حصارکننده. (ناظم الاطباء). در حصار گیرنده. شهربند کننده. محاصره کننده.
- محاصر شدن، شهربند و در بندان کننده شدن. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا

محاصره

محاصره
کسی را در حصار یا تنگنا انداختن و اطراف او را احاطه کردن
محاصرۀ گاز انبری: در امور نظامی حرکت دو ستون سرباز برای محاصرۀ دشمن به طوری که نیروهای دشمن را مانند دو لبۀ گاز انبر در میان بگیرند
محاصره
فرهنگ فارسی عمید

محاضر

محاضر
جمع محضر، تزده خانه ها بود گاه ها گزارشها و سر چشمه ها آبشخورها جمع محضر محاضر رسمی. یا محاضر شرع. محاکم شرع
فرهنگ لغت هوشیار