دیر داشتن وام و تأخیر کردن در آن. مماحجه. (منتهی الارب). مماطله. و درنگی نمودن در ادای دین و تأخیر کردن. (ناظم الاطباء). دیر داشتن وام به چیزی را و تأخیر کردن. (آنندراج)
دیر داشتن وام و تأخیر کردن در آن. مماحجه. (منتهی الارب). مماطله. و درنگی نمودن در ادای دین و تأخیر کردن. (ناظم الاطباء). دیر داشتن وام به چیزی را و تأخیر کردن. (آنندراج)
وضع دستگاه گوارش، وضع معده و روده، کنایه از مجموعه کیفیت های جسمی و روحی، در طب قدیم هر کدام از کیفیت های چهارگانه در بدن انسان یا مواد خوراکی که عبارت است از مثلاً سرد، گرم، خشک و تر، کنایه از سرشت، طبیعت، کنایه از حالت، وضعیت
وضع دستگاه گوارش، وضع معده و روده، کنایه از مجموعه کیفیت های جسمی و روحی، در طب قدیم هر کدام از کیفیت های چهارگانه در بدن انسان یا مواد خوراکی که عبارت است از مثلاً سرد، گرم، خشک و تر، کنایه از سرشت، طبیعت، کنایه از حالت، وضعیت
گیاهی است که آن را مخلصه نیز گویند. (از ناظم الاطباء). اهل اندلس مخلصه را به این اسم خوانند. (اختیارات بدیعی). دوائی است. رجوع به آنندراج و برهان و مخلصه شود
گیاهی است که آن را مخلصه نیز گویند. (از ناظم الاطباء). اهل اندلس مخلصه را به این اسم خوانند. (اختیارات بدیعی). دوائی است. رجوع به آنندراج و برهان و مخلصه شود
در تازی: کاهماهی شب هایی که ماه رو به کاهش است، در فارسی: بی ماهی سه شب پایان ماه که از زمین ماه دیده نمی شود، پوشیده شده فرو پوشیده پوشیده شده احاطه شده، حالت ماه (قمر) در سه شب آخر ماه قمری که از زمین دیده نمیشود: ایمن شود فلک ز محاق و خسوف ماه گر ماه را بر تو فرستد بزینهار. (معزی)، سه شب آخر ماه قمری که در آن قمر بحالت محاق است
در تازی: کاهماهی شب هایی که ماه رو به کاهش است، در فارسی: بی ماهی سه شب پایان ماه که از زمین ماه دیده نمی شود، پوشیده شده فرو پوشیده پوشیده شده احاطه شده، حالت ماه (قمر) در سه شب آخر ماه قمری که از زمین دیده نمیشود: ایمن شود فلک ز محاق و خسوف ماه گر ماه را بر تو فرستد بزینهار. (معزی)، سه شب آخر ماه قمری که در آن قمر بحالت محاق است