معنی محال تصویر محال محالمَحال ناشدنی، ناشو، غیرممکن، سخن بی سروته و ناممکن، زشت، نادرستناشدنی، ناشو، غیرممکن، سخن بی سروته و ناممکن، زشت، نادرست فرهنگ فارسی عمید