جدول جو
جدول جو

معنی مجهود - جستجوی لغت در جدول جو

مجهود
کوشش، تلاش، جد و جهد
تصویری از مجهود
تصویر مجهود
فرهنگ فارسی عمید
مجهود
کوشش، جهد، غایت کوشش
تصویری از مجهود
تصویر مجهود
فرهنگ لغت هوشیار
مجهود
((مَ))
کوشش کرده شده، جهد، کوشش، سعی
تصویری از مجهود
تصویر مجهود
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مجدود
تصویر مجدود
(پسرانه)
نیکبخت، نام شاعر معروف قرن ششم، سنائی غزنوی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از مجهول
تصویر مجهول
نامعلوم، نادانسته، ناشناخته، در دستور زبان علوم ادبی ویژگی فعلی که فاعل آن معلوم نباشد، گمنام
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مشهود
تصویر مشهود
حاضر شده، دیده شده، آنچه دیده شود، آنچه بر آن گواه شوند، روز جمعه، روز قیامت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از معهود
تصویر معهود
مورد عهد واقع شده، معروف، دیده و شناخته شده، قدیمی، کهنه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مجهول
تصویر مجهول
نادانسته، ناشناس، ناشناخته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مجهور
تصویر مجهور
همه دان آشکار پیدا آشکار علنی
فرهنگ لغت هوشیار
صاحب بخت و روزی بختیار کامروا: ... و بدین مملکت مجدود و نیکبخت ساخت و توفیق داد. بختیار فراخروزی، نام سنائی غزنوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مشهود
تصویر مشهود
هویدا، پیدا، پدیدار، نمایان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از معهود
تصویر معهود
پیمان کرده شده، عهد کرده شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مجهول
تصویر مجهول
((مَ))
ناشناخته، نامعلوم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مجهور
تصویر مجهور
((مَ))
پیدا، آشکار، علنی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مجدود
تصویر مجدود
((مَ))
بختیار، کامروا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مشهود
تصویر مشهود
((مَ))
دیده شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از معهود
تصویر معهود
((مَ))
عهد کرده شده، شناخته شده، معروف
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مجدود
تصویر مجدود
بختیار، کامروا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مشهود
تصویر مشهود
Conspicuous
دیکشنری فارسی به انگلیسی