مجهول مجهول نامعلوم، نادانسته، ناشناخته، در دستور زبان علوم ادبی ویژگی فعلی که فاعل آن معلوم نباشد، گمنام فرهنگ فارسی عمید
مشهود مشهود حاضر شده، دیده شده، آنچه دیده شود، آنچه بر آن گواه شوند، روز جمعه، روز قیامت فرهنگ فارسی عمید
مجدود مجدود صاحب بخت و روزی بختیار کامروا: ... و بدین مملکت مجدود و نیکبخت ساخت و توفیق داد. بختیار فراخروزی، نام سنائی غزنوی فرهنگ لغت هوشیار