از ’م ت خ’، چوبدستی. (از منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، چوب پشم زدن باریک. (منتهی الارب) (آنندراج). چوب باریک که بدان پشم زنند. (ناظم الاطباء). چوب پنبه زنی (مطرق) باریک و نرم و گویند هر چیز که بدان زنند از جرید و عصا و دره. (از اقرب الموارد) ، شاخۀ خرمابن و ساقۀ خوشۀ خرما. (ناظم الاطباء). و رجوع به مادۀ بعد شود
از ’م ت خ’، چوبدستی. (از منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، چوب پشم زدن باریک. (منتهی الارب) (آنندراج). چوب باریک که بدان پشم زنند. (ناظم الاطباء). چوب پنبه زنی (مطرق) باریک و نرم و گویند هر چیز که بدان زنند از جرید و عصا و دره. (از اقرب الموارد) ، شاخۀ خرمابن و ساقۀ خوشۀ خرما. (ناظم الاطباء). و رجوع به مادۀ بعد شود
از ’ت ی خ’، چوبدستی. (منتهی الارب). عصا. (اقرب الموارد) (محیط المحیط) ، شاخ خرمابن و چوب خوشۀ خرما و قیل کل ماضرب به من جرید او عصا او دره او غیر ذلک. (از منتهی الارب). شاخۀ خرمابن و ساقۀ خوشۀ خرما. (ناظم الاطباء). اسم شاخۀ خرمابن یا اصل عرجون. (از ذیل اقرب الموارد) (از محیط المحیط). و رجوع به مادۀ قبل شود
از ’ت ی خ’، چوبدستی. (منتهی الارب). عصا. (اقرب الموارد) (محیط المحیط) ، شاخ خرمابن و چوب خوشۀ خرما و قیل کل ماضرب به من جرید او عصا او دره او غیر ذلک. (از منتهی الارب). شاخۀ خرمابن و ساقۀ خوشۀ خرما. (ناظم الاطباء). اسم شاخۀ خرمابن یا اصل عرجون. (از ذیل اقرب الموارد) (از محیط المحیط). و رجوع به مادۀ قبل شود