رنگ به رنگ، کنایه از کسی که مرتباً به رنگی درمی آید و تغییر فکر و عقیده می دهد، کنایه از گوناگون، مختلفرنگ به رنگ، کنایه از کسی که مرتباً به رنگی درمی آید و تغییر فکر و عقیده می دهد، کنایه از گوناگون، مختلف
متن ها، پشت ها، درون چیزی ها، نوشته ها، مکتوب ها، مقابل حاشیه ها، بخشهای اصلی یک نوشته یا صفحه، جمع واژۀ متنمتن ها، پشت ها، درون چیزی ها، نوشته ها، مکتوب ها، مقابلِ حاشیه ها، بخشهای اصلی یک نوشته یا صفحه، جمعِ واژۀ متن
جمع متکون، هست شوندگان هستی یابان جمع متکون در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)جمع متکون، هست شوندگان هستی یابان جمع متکون در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)