جدول جو
جدول جو

معنی متکامل - جستجوی لغت در جدول جو

متکامل
به کمال رسیده، کامل و تمام
تصویری از متکامل
تصویر متکامل
فرهنگ فارسی عمید
متکامل
رسا آنکه خود را بتدریج کامل سازد بکمال رسنده، کامل شده. بکمال رسیده: و حمدالله تعالی ترا اسباب این سعادت جمله متکامل است
فرهنگ لغت هوشیار
متکامل
((مُ تَ مِ))
کامل شده، به کمال رسیده
تصویری از متکامل
تصویر متکامل
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از متکاملین
تصویر متکاملین
جمع متکامل در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متعامل
تصویر متعامل
کسی که با دیگری خرید و فروش و معامله می کند، یک طرف معامله
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متحامل
تصویر متحامل
زیر بار رونده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متکاهل
تصویر متکاهل
کاهل و سست و غافل، تن پرور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متکالم
تصویر متکالم
همسخن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متعامل
تصویر متعامل
سوداگر داد و ستد کننده معامله کننده داد و ستد کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متعامل
تصویر متعامل
((مُ تَ مِ))
معامله کننده، داد و ستد کننده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تکامل
تصویر تکامل
فرگشت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تکامل
تصویر تکامل
تمام شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متامل
تصویر متامل
کسی که در امری فکر و اندیشه می کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تکامل
تصویر تکامل
رو به کمال رفتن، به تدریج کامل شدن، به کمال رسیدن
فرهنگ فارسی عمید
درنگ کننده، فرجامنگر فرجام اندیش آنکه در امری تامل کند کسی که در کاری اندیشه کند جمع متاملین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متکمل
تصویر متکمل
تمام کننده، کامل و تمام شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تکامل
تصویر تکامل
((تَ مُ))
به کمال رسیدن، کامل شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تکامل
تصویر تکامل
Evolution
دیکشنری فارسی به انگلیسی
วิวัฒนาการ
دیکشنری فارسی به تایلندی