جدول جو
جدول جو

معنی متوکر - جستجوی لغت در جدول جو

متوکر
(مُ تَ وَکْ کِ)
سنگدان پر شدۀ مرغ. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، شکم پر شدۀ کودک. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، مشک پر شده. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب). و رجوع به توکر شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از متوفر
تصویر متوفر
بسیار، فراوان، افزون، آنکه تمام وقت و همت خود را صرف امری بکند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متذکر
تصویر متذکر
به یادآورنده، یاد کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متشکر
تصویر متشکر
سپاس گزار، سپاسگزارم، ممنونم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متوکل
تصویر متوکل
کسی که به خدا توکل کند، توکل کننده، باتوکل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متنکر
تصویر متنکر
کسی که خود را به صورتی نشان دهد که شناخته نشود، ناشناس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متفکر
تصویر متفکر
کسی که در امری فکر و اندیشه می کند، فکر کننده، عاقل، دانا، خردمند، اریب، فروهیده، حصیف، فرزانه، خردپیشه، لبیب، خردور، داناسر، فرزان، صاحب خرد، متدبّر، خردومند، نیکورای، پیردل، بخرد، راد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متوکل
تصویر متوکل
تکیه کننده و اعتماد نماینده بر کسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متنکر
تصویر متنکر
دیگرگون شونده، تغییر داده صورت و وضع خود را تا آنکه شناخته نشود
فرهنگ لغت هوشیار
بیدار مانده غلت زننده در بستر، آماده آمده، آیین نگاهدارنده کسی که همت خود را صرف امری کند، حرمت نگاهدارنده: همگنان خاصه خواص مجلس ملوک بر داب آداب خدمت متوفر باشند و از تعثر در اذیال هفوات متیقظ، آماده حاضر: نگهدار بود وقتهاء نماز را و متوفر بود بحاضر آمدن بجماعت مسلمانان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متوکد
تصویر متوکد
لیستاده و آماده از بر کاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متفکر
تصویر متفکر
اندیشنده، فکر کننده، آنکه بیندیشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متهکر
تصویر متهکر
شگفت نماینده و سرگشته و حیران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متشکر
تصویر متشکر
سپاسدار، سپاسگزار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متذکر
تصویر متذکر
یاد کننده، بیاد آورنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متذکر
تصویر متذکر
((مَ تَ ذَّ کِ))
یادآوری کننده، به خاطر آورنده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متنکر
تصویر متنکر
((مُ تَ نَ کِّ))
ناشناس، کسی که ظاهر خود را تغییر داده باشد تا آن که شناخته نشود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متفکر
تصویر متفکر
((مُ تَ فَ کِّ))
اندیشمند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متوکل
تصویر متوکل
((مُ تَ وَ کِّ))
آن که به خدا توکل کند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متشکر
تصویر متشکر
((مُ تَ شَ کِّ))
سپاس دار، شکرگزار، آن که تشکر می کند و سپاس به جا می آورد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متوفر
تصویر متوفر
((مُ تَ وَ فِّ))
حرمت نگاه دارنده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متفکر
تصویر متفکر
اندیشگر، اندیشمند
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از متذکر
تصویر متذکر
یادآور
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از متشکر
تصویر متشکر
سپاسمند، سپاسگزار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از متفکر
تصویر متفکر
Pensive, Thoughtful, Contemplator
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از متفکر
تصویر متفکر
contemplateur, pensif, réfléchi
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از متفکر
تصویر متفکر
contemplador, pensativo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از متفکر
تصویر متفکر
Kontemplator, nachdenklich
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از متفکر
تصویر متفکر
kontemplator, zamyślony, myślący
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از متفکر
تصویر متفکر
размышляющий , задумчивый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از متفکر
تصویر متفکر
роздумувач , задумливий , замислений
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از متفکر
تصویر متفکر
contemplator, peinzend, bedachtzaam
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از متفکر
تصویر متفکر
contemplador, pensativo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از متفکر
تصویر متفکر
contemplatore, pensieroso
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از متفکر
تصویر متفکر
ध्यान करने वाला , चिंतामग्न , विचारशील
دیکشنری فارسی به هندی