معنی متفکر - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با متفکر
متفکر
- متفکر
- کسی که در امری فکر و اندیشه می کند، فکر کننده، عاقِل، دانا، خِرَدمَند، اَریب، فَروهیدِه، حَصیف، فَرزانِه، خِرَدپیشِه، لَبیب، خِرَدوَر، داناسَر، فَرزان، صاحِب خِرَد، مُتَدَبِّر، خِرَدومَند، نیکورای، پیردِل، بِخرَد، راد
فرهنگ فارسی عمید