جدول جو
جدول جو

معنی متوقد - جستجوی لغت در جدول جو

متوقد
برافروزنده، بر افروخته، فروزان
تصویری از متوقد
تصویر متوقد
فرهنگ فارسی عمید
متوقد
فروزان، برافروخته
تصویری از متوقد
تصویر متوقد
فرهنگ لغت هوشیار
متوقد
((مُ تَ وَ قِّ))
افروزنده، فروزان، نورانی
تصویری از متوقد
تصویر متوقد
فرهنگ فارسی معین
متوقد
Fervid
تصویری از متوقد
تصویر متوقد
دیکشنری فارسی به انگلیسی
متوقد
fervoroso
دیکشنری فارسی به پرتغالی
متوقد
glühend
دیکشنری فارسی به آلمانی
متوقد
gorliwy
دیکشنری فارسی به لهستانی
متوقد
горячий
دیکشنری فارسی به روسی
متوقد
запальний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
متوقد
vurig
دیکشنری فارسی به هلندی
متوقد
fervoroso
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
متوقد
ardent
دیکشنری فارسی به فرانسوی
متوقد
fervido
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
متوقد
उत्साही
دیکشنری فارسی به هندی
متوقد
উত্সাহিত
دیکشنری فارسی به بنگالی
متوقد
berapi-api
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
متوقد
coşkulu
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
متوقد
뜨거운
دیکشنری فارسی به کره ای
متوقد
קנאי
دیکشنری فارسی به عبری
متوقد
热情的
دیکشنری فارسی به چینی
متوقد
熱烈な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
متوقد
mwenye shauku
دیکشنری فارسی به سواحیلی
متوقد
ร้อนแรง
دیکشنری فارسی به تایلندی
متوقد
شديد الحماس
دیکشنری فارسی به عربی
متوقد
پرجوش
دیکشنری فارسی به اردو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از متولد
تصویر متولد
زایچه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از متوقی
تصویر متوقی
پرهیز کننده، آگاه و هوشیار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متوسد
تصویر متوسد
آنکه چیزی را برای خود بالین قرار دهد و به آن تکیه کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متوقع
تصویر متوقع
کسی که از دیگری چیزی توقع دارد، توقع دارنده، خواهش کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متوقف
تصویر متوقف
ایستاده، در یک جا مانده، کسی که بر چیزی درنگ کند، درنگ کننده، حیران، عاجز، درمانده
فرهنگ فارسی عمید
دوستی دارنده، کار پذیرنده، سرکار و مباشر، سازمان و یا کاری را بعهده گیرنده، سرپرست املاک موقوفه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متوکد
تصویر متوکد
لیستاده و آماده از بر کاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متوقف
تصویر متوقف
ایستاده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متوقع
تصویر متوقع
آرزو شده، مورد انتظار، منظور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متوقح
تصویر متوقح
زبردستی کننده
فرهنگ لغت هوشیار